چکیده:
ژرفساخت حکایات بوستان خصوصاً حکایات تمثیلی ارتباط مستقیمی با زیبایی فکری اثر دارد. به همین دلیل بر آن شدیم تا زیبایی فکری پدیدآور را که سبب تأثیرگذاری و عمق بخشیدن به اثر میگردد با توجه به نظریههای ساختارگرایان برجستهای چون تزوتان تودوروف و پراپ تحلیل کنیم و از خلال ساختار و با توجه به نظریههای تودوروف و پراپ میزان انسجام فکری و پیچیدگی حکایات تمثیلی بوستان سعدی را واکاوی کرده و زیبایی فکر و اندیشه پدیدآور را از خلال چارچوب و ساختار اثر به نظاره بنشینیم. بر این اساس و با چنین رویکردی پژوهش پیش رو با نظر به زیبایی و تأثیرگذاری بیشتر اثر با توجه به ارتباط قوی میان اجزای آن منتج شد. بدین معنی که هر چه ارتباط میان اجزای اثر قویتر و محکمتر باشد و با نظریه ترکیبی پراپ و تودوروف همخوانتر باشد با نگاهی زیباییشناسانه تأثیر پارههای حکایت و انتقال مؤلفههای فرهنگی از نسلی به نسل دیگر از طریق حکایات تمثیلی امکانپذیرتر و قویتر به نظر میرسد.
In terms of deep structure, Bustan's tales, especially allegorical ones have a direct relationship with reflective aesthetics. Thus, this research attempted to analyze the author's reflective aesthetics, which gives depth and effectiveness to the work, based on the theories of prominent structuralists such as Todorov and Propp, examining the intellectual coherence and complexity of Bustan's tales through its structure and given Todorov and Propp's theories, and looking at the author's reflective aesthetics through the structure. Accordingly and taking such an approach, the current research was carried out based on the aesthetics and effectiveness of the work given the strong relationships between its elements, with the relationships between the elements of the works being stronger and more in agreement with Todorov-Propp theory, the effect of tales and transferring cultural elements from one generation to another, from an aesthetic perspective, through allegorical tales seeming to be more feasible and stronger.
خلاصه ماشینی:
تحلیل حکایات تحلیل پنج حکایت تمثیلی از بوستان سعدی با نگاهی به نظریههای برجسته پراپ و تودوروف جهت روشن شدن میزان زیبایی این حکایات و تأثیر آنها بر مخاطب و روشن شدن میزان انسجام فکری پدیدآور از خلال ساختار منسجم هر حکایت است.
» (یوسفی، 1375: 52) الگوی تزوتان گزاره نخست: فرماندهی دادگر «قهرمان» قبایی از هر دو رو آستر به تن دارد (موقعیت متعادل اولیه) گزاره دوم: شخصی (بخشنده) به فرمانده میگوید: قبایی از دیبای چینی برای خود بدوز و در واقع لباس فرمانده را زیر سوال میبرد (نیروی تخریب گر) گزاره سوم: پاسخ فرمانده دادگر.
» (یوسفی، 1375: 57ـ 56) الگوی تزوتان گزاره نخست: مرد خردمندی در ناحیهای دور از شام، در غاری عزلت نمود و نامش خدا دوست بود (موقعیت متعادل) گزاره دوم: بزرگان به او رو میکردند و هر چه خواستند او را از این حالت به در کنند، نتوانستند و عارف همچنان در گوشهنشینی با معبود به سر میبرد (نیروی تخریب گر) گزاره سوم: مرزبان ستمگر نزد (شیخ) آمد تا دستش را ببوسد ولی شیخ به او بیاعتنایی کرد و...
نتیجه بر اساس الگوی تزوتان تودوروف اکثر حکایات بوستان، ساختار روایی دارند زیرا در اکثر حکایات گزاره اول و دوم دیده می¬شود و پاره¬ ابتدایی و نیروی تخریب¬گر از عناصر هسته¬ای و اصلی یک روایت به شمار می¬آیند و نمی¬توان آنها را حذف کرد.
این مورد نیز از مؤلفههای زیبایی فکری حکایت تمثیلی است که از خلال ساختار و قدرت ساختاری اثر نشأت میگیرد.