چکیده:
هدف تحقیق حاضر مقایسه اختلال شناختی خفیف افراد چاق با و بدون بیماری های عروقی
(دیابت. فشارخون و چربی خون) بود. روش تحقیق حاضر از نوع پس رویدادی (علی- مقایسه ای) بود.
جامعه آماری کلیه افراد میانسال چاق دارای بیماریهای عروقی. چربی خون» قند خون و فشارخون در
سال ۱۳۹۱ بود. ابتدا ۲۰۰ نفر زن و مرد چاق میانسال (۴۰-۵۰) ساله با تحصیلات سیکل تا دیپلم از
طریق سنجش ]17۸ بصورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از طریق پرسشنامه مشخصات
افراد دارای بیماریهای عروقی از جمله دیابت یا قند خون»ء چربی خون و فشارخون انتخاب شدند.
مجددا| نمونه دیگری از افراد میانسال چاق بصورت تصادفی انتخاب شد تا اینکه تعداد آزمودنیهای دارای
بیماری عروقی در هر جنس زن و مرد به ۵۰ رسید. در هر گروه زن و مرد ۵۰ میانسال چاق بدون
بیماری عروقی به عنوان گروه گواه انتخاب شد. سپس آزمون ۸1۸/58 در مورد ۲۰۰ نفر آزمودنی
گروه آزمایشی و گواه اجرا گردید. داده های حاصل از طریق ۲ دوگروهی مستقل مورد تجزیه و تحلیل
قرار گرفتند. تحلیل یافته ها نشان دادند که در گروه زنان» 1 بدست آمده در سطح (۰/۰۵< ۳) معنی
دار ولی در گروه مردان معنی دار نمی باشد. می توان نتیجه گرفت که زنان میانسال چاق مبتلا به
بیماریهای عروقی نسبت به زنان میانسال چاق غیر مبتلا به بیماریهای عروقی بیشتر در معرض ابتلاء به
اختلال شناختی خفیف قرار دارند. ولی بین مردان میانسال چاق مبتلا به بیماریهای عروقی با افراد غیر
مبتلا از نظر ابتلاء به اختلال شناختی خفیف تفاوت معناداری وجود ندارد
خلاصه ماشینی:
"ولی بین مردان میانسال چاق مبتلا به بیماریهای عروقی با افراد غیر مبتلا از نظر ابتلاء به اختلال شناختی خفیف تفاوت معناداری وجود ندارد اختلال شناختی خفیف ، بیماری های عروقی (دیابت ، فشارخون و چربی خون)، چاقی واژه های کلیدی: مقدمه وضعیت شناختی طبیعی وابسته به کارکرد کامل سیستم های مختلف مغزی بوده و با افزایش سن و تغییرات تحلیل روند و عملکردی که در این قسمتها صورت می گیرد باعث اختلال در کارکرد این قسمت از مغز شده و اشکالات شناختی را در فرد ایجاد می کند که شدت این اختلالات بسیار متفاوت بوده و طیف گسترده ای را در سالمندان ایجاد می کند(دلاوریان و هاشمی، ٢٠٠٥).
بحث و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بین زنان میانسال چاق مبتلا به بیماریهای عروقی وابسته به چاقی با زنان میانسال غیر مبتلا از نظر اختلال شناختی خفیف تفاوت معنی داری وجود ندارد همچنین اثر متقابل جنسیت و بیماری در بروز اختلال شناختی خفیف تاثیر معنی داری ندارد.
دوفویل (٢٠٠٥) که با مطالعه در مورد نمونه ای به تعداد ٨٥٧١ نفر به این نتیجه رسید که مواد کاهنده چربی خون ، میزان بروز دمانس را کمتر می کنند، یاف (٢٠٠٤) که با بررسی در رابطه بین دیابت و دمانس بر روی ٢٦٣٢ آزمودنی به این نتیجه رسیدند که سندرم متابولیکی یک عامل خطر برای کاهش عملکرد شناختی می باشد و با پژوهش لاچسینگر (٢٠٠٥) که تحت یک مطالعه طولی به این نتیجه دست یافت که عوامل خطرساز عروقی از جمله دیابت ، فشارخون، بیماری قلبی و دخانیات احتمال ابتلاء به آلزایمر را بیشتر می کنند، همسو می باشد."