چکیده:
آﻧﭽﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻋﻠﻮم اﻧﺴــﺎﻧﯽ و ﯾﺎ ﭼﯿﺴــﺘﯽ آن را ﺑﯿﺎن ﮐﻨﺪ، ﺷــﺎﯾﺪ در ﻧﺰدﯾﮏﺗﺮﯾﻦ و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل دﻗﯿﻖﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ «ﺻـــﻔﺖ» آن ﺑﺎﺷـــﺪ: ﯾﻌﻨﯽ «اﻧﺴــﺎﻧﯽ»: ﮐﻪ اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی آن اﺳــﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻋﻠﻮم ﻣﺎﻫﯿﺘﺎ، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺗﻌﻠﻖ دارﻧﺪ. «اﻧﺴﺎن» ﻫﻢ ﻣﻮﺿﻮع اﯾﻦ داﻧﺶﻫﺎ اﺳﺖ و ﻫﻢ داﻧﺸــﮕﺮ و ﭘﮋوﻫﺸــﮕﺮ آﻧﻬﺎ. ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﺒﻨﺎ در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﺑﺮ آﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ واﮐﺎوی آﺛﺎر اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ(ره) اﯾﻦ ﻓﺮ ﺿﯿﻪ را ﺑﻪ آزﻣﻮن ﺑﮕﺬارﯾﻢ ﮐﻪ در ﻗﺎﻣﻮس اﻧﺪﯾ ﺸﻪ اﯾﺸـــﺎن، ﻋﻠﻮم اﻧﺴـــﺎﻧﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮﯾﺪه از زﯾﺴـــﺖ ﺑﻮم ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﻋﺘﻘﺎدی ﻧﮕﺮﯾ ﺴﺘﻪ ﺷﻮد. اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ و ﺗﺪﻗﯿﻖ، ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﻣﺎ را ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ رﻫﻨﻤﻮن ﻣﯽﺳﺎزد ﮐﻪ در واﻗﻊ ﻫﺪف و رﺳﺎﻟﺖ ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ در اﻧﺪﯾﺸﻪ اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ(ره) ﭘﺎﺳﺦﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﺑﺤﺮانﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ. و ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ(ره) از اﺳــﻼﻣﯽ ﺷــﺪن ﻋﻠﻮم اﻧﺴــﺎﻧﯽ ﺻــﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ در واﻗﻊ ﻫﻤﺎن ﺑﻮﻣﯽ ﺳــﺎزی ﻋﻠﻮم اﻧﺴـــﺎﻧﯽ را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻗﺘﻀـــﺎﺋﺎت اﻧﻘﻼب اﺳـــﻼﻣﯽ ﭘﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮد.
What can describe the nature of the liberal arts (the human sciences) or what it is, maybe in the closest and at the same time the most precise meaning of its adjective: that is, "human," which means that these sciences are essentially and fundamentally belong to human. "Human" is both the subject of these sciences and its scholar and researcher. On this basis, in this study, by examining the works of Imam Khomeini, we will test this hypothesis. In his thesis, humanities cannot be seen out of the cultural and religious ecosystem. This research and development ultimately lead us to the recognition that the purpose and mission of humanities in Imam Khomeini's thinking is to answer the issues and crises of the Islamic society. When Imam Khomeini talks about the Islamicization of liberal arts, he basically establishes the same localization of them with regard to the requirements of the Islamic Revolution.
خلاصه ماشینی:
"(صحیفه نور، پیشین، 3، 11 و 13، 242) علم و اخلاق هنگام بحث از مفهوم علوم انسانی در اندیشه امام خمینی، مفهوم علم جهتدار با سویه الوهیت را مورد توجه قرار دادیم و در بررسی و واکاوی منظومه اندیشگانی و سیره عملی امام، به این جمعبندی رسیدیم که علم مطلوب امام علمی است که از یکسو غایتی الهی داشته باشد و متوجه سعادت بشر باشد و از دیگر سو، به دو مشخصه خدمت به خلق و تربیت انسان متصف باشد؛ بنابراین روشن میگردد که امام خمینی بر آن است که تولید علمی را در صدر توجهات قرار دهد که یا بر مبنای اخلاق باشد و یا آنکه یافتههای آن علم کاربرد اخلاقی داشته باشند..
بر این اساس تولید علم مبتنی بر اخلاق، بیش و پیش از تولید، جهت خود را مشخص میسازد و از همین روست که توصیه مدام ایشان به پژوهشگران، محققین، علما و اندیشه ورزان کرارا این است که متخلق به اخلاق گردند و بزعم ایشان، تزکیه را بر تعلیم مقدم دارند: «اگر تزکیه نشده باشد و وارد شود علم در قلبی که مزکی نیست، این فساد ایجاد میکند» (60) البته استخدام مفهوم تزکیه در ادبیات امام، به نظر میرسد با معنای تربیت به معنای عمومی آن که متوجه پشتگرمی علم به اخلاق و بهرهمندی آن از سویهای الهی است قرابت داشته، و اگرچه در مواردی خاص معنای عالی تزکیه معهود در عرفان اسلامی را طلب میکند، اما در مطلق تولید علم با مسئله تربیت و سویه الهی داشتن قابل تفسیر مینماید."