چکیده:
اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره ها تصویری یک آهنگ نیست. در تذکره های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می شویم، شرح حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه سازی می بینیم. ازهمین رو، مرور تذکره ها و به خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق تر احوال او اجتناب ناپذیر است. در کتاب های متاخر نام او را محمدبن یوسف خوانده اند و نفیسی و به تبع او حاج سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی نامه و مترجم تحفه السلطان فی مناقب النعمان دانسته اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده اند که او اصالتا تبریزی بوده، اما به دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت ها و انحراف ها در زندگی اهلی در این مجال نمی گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و بررسی دقیق احوال منسوب به شاعر در تذکره ها، شرحی پالایش شده از احوال او به دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می دهد پژوهشگران متاخر درباب زندگی این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتاب هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده اند.
Ahli Torshizi is a poet of late ninth century A. H. and contemporary with Soltan Hussein Bayqara. His Divan was published about 50 years ago by Simon Israeli and OmraniChamraghi; yet، the biographical notes about his life are discordant، confused and at times distorted.In the later books، he is named as Muhammad ibn Yusuf، and Nafisi and consequently HadjSeyedDavoodi believe that he went to Tabriz after the decline of the Timuriadsand entered the court of SoltanYaghoub. He is also named as the author of Saghinameh and the translator ofTohfatolSoltan Fi ManagebolNaman.Akhtar Khan Hogoly، ModarresTabrizi، NazmiTabrizi، and OmraniChamraghiall have also claimed that he was originally from Tabriz but because he was born in the city of Tarshizi، he is known to be of this city. On the other hand، some great biographers claim that there is a poet known as AhliNavaei or AhliChagatai who was contemporary with Ahli Tarshizi.Investigation and analysis of allthe differences and the diversions in the biographical notes on Ahlicannot be explained here. However، this paper aims to carefullyanswer the following questions:
1. Was his name Muhammad ibn Yusuf?
2. Did Ahli compose Saghinameh?
3. Has Tarshizi translated the book of TohfatolSoltan Fi ManagebolNaman?
4. Is he originally from Tabriz?
5. Does a poet called AhliNavaei or Ahli Chagatai exist?
6. Has Ahli entered the court of SoltanYaghoub?
خلاصه ماشینی:
"اشعارش این است : آهم چو گردباد فنا می برد مرا از کوی دوست آه کجا می برد مرا؟ شدم سرشک فشان چون به رخ نقاب گرفت شود ستاره نمایان ، چو آفتاب گرفت بی قد تو دل بستة صد گونه بلا شد کی بشکفد آن غنچه که از شاخه جدا شد؟ سیمین تنان به جامة گلگون نشسته اند تا گردن از فراق تو در خون نشسته اند وارسته ای کجاست که راه عدم رویم با یکدگر چو سایه قدم بر قدم رویم محمدرضا، صاحب کتاب مرآت عالم ، این رباعی را به نام او نوشته است : گر با غم عشق سازگار آید دل بر مرکب آرزو سوار آید دل گر دل نبود، کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار آید دل ؟ (خوشگو، ١٣٨٩: ٥٠) تمام این ابیات در عرفات العاشقین (اوحدی ، ١٣٨٩: ٥٤٤-٥٥٣) و تحفة سامی (سام میرزا، ١٣٨٩: ٢٦٤-٢٦٣) جزو اشعار آهی جغتایی آمده است و حتی شکل کامل تر آنها را می توان در آن تذکره ها یافت : هرجا بتان به جامة گلگون نشسته اند تا گردن از غمت همه در خون نشسته اند سر تا به پای من بنگر تازه داغ ها چون زاغ ها که بر تن مجنون نشسته اند (اوحدی ، ١٣٨٩: ٥٤٩) وارسته ای کجاست که راه عدم رویم با یکدگر چو سایه قدم بر قدم رویم بر ما چه می کشی قلم رد به ملک عشق ما هم کمینه جورکش این قلمرویم (سام میرزا، ١٣٨٩: ٢٦٣) شرح حالی مختصرتر با عنوان «از اهلی نوایی » در روز روشن آمده است و یگانه تفاوت آن در تاریخ وفات ذکر شده است : «اهلی جغتایی مقید به مذهبی نبود و از امرای اعظم الشأن سلطان حسین یرزا بوده در سنة اثنین تسعماته از اهل قبور گردید» (صبا، ١٣٤٣: ٢٥٦)."