چکیده:
این نوشتار در صدد است با طرح و به کار بردن روش ویژه ای با عنوان «محاکات در باب»، درباره پرسش هایدگر از فلسفه دکارت، مشابه آن پرسش و نه عین آن را، در خصوص معرفت شناسی مطهری مطرح کند و پاسخ و نتایج آن را با تامل در این دیدگاه، جویا شود. هایدگر در پرسش خود، از چیستی زمین «درخت دکارتی» می پرسد و آنگاه پاسخ پرسش از زمین را در رجوع به «دازاین از حیث تحلیل وجود شناسانه آن» می یابد. اما این نوشتار در محاکات با پرسش مذکور، از زمینه معرفت شناسی مطهری می پرسد و با ملاحظه زمینه هایی انسانی در این معرفت شناسی، مانند زمینه های فیزیولوژیکی، قوای ادراکی، قوانین نفسانی معطوف به ادراک، تجرد، علم حضوری و...» پاسخ پرسش از زمینه را در رجوع به «امر انسانی و ویژگی های آن» نیز جست و جو می کند. نتیجه آنکه به نظر می رسد معرفت شناسی مذکور نه بر محور «سوژه محض»، نه «سوژه روانی» نه «سوژه تجربی» و نه «دازاین» و نه «سوژه هستی شناختی»، بلکه بر مدار «سوژه هستی - انسان شناختی» شکل گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بدين صورت که همان گونه که اعتباريات بر اســاس فرآيندي ويژه ، از حقايق به دســت مي آيند و نوعي جريان مشابه ســازي ميان آنها در کار است تا سال دوم ، شماره ششم و هفتم ، تابستان و پاييز ٩٢ ِ ِ امــکان کاربــرد آن در حوزه عمل فراهم آيد، مانند اعتبار رياســت از رأس يا مالکيت از عليت ، در امر «محاکات در باب » نيز با فرآيند مشابه ســازي از پرســش اصلي سر و کار داريم تا امکان تعميم و کاربرد يک پرسش بنيادي در فلسفه اي ديگر نيز فراهم آيد.
حال مي توان از دو دسته از زمينه ها و شرايط امکان تصوير مذکور ســخن گفت : «شــرايطي معرفتي - وجودي »، مانند عناصر شکل ، رنگ و امتداد که مقوم صوري خود تصوير به نحو في نفسه محسوب مي شوند يا واقعي و نه پنداري يا حقيقي بودن و نه اعتباري بودن تصاوير و نيز «زمينه هاي غيرمعرفتي - وجودي » که چارچوب مادي تماشاگه راز، پژوهش نامه انديشه هاي استاد مرتضي مطهري تصوير به شمار مي روند، مواردي از قبيل وجود جيوه و انعکاس نور بر جيوه (و نه سطوح غيرجيوه اي مانند سطوح صيقلي صرف )، وجود شيشه و بر شيشه نقش بستن (و نه مثلا بر فلز)، وجود سطح مسطح و بر سطح مسطح نقش بستن (و نه بر سطح منحني مانند سطح محدب يا مقعر)، وجود آينه دوبعدي و حصول تصوير بر آن (و نه آينه سه بعدي ) و ...