چکیده:
تحلیل فراگفتمان نوعی تحلیل زبانشناسی است که خواننده را به فراسوی متن میکشاند و بین خواننده و نویسنده ارتباطی مشارکتآمیز ایجاد میکند. در همین زمینه کِن هایلند با ارائۀ الگوی نظری فراگفتمان، دامنۀ وسیعی را در شناخت بهتر ارتباط مشارکتی بین نوع نگرش خواننده و نویسندۀ متن بیان کرده است. در چارچوب نظری وی، نویسنده از ابزارهای مختلف فراگفتمانی نظیر نگرشنماهای مثبت و منفی (صفاتی نظیر شیوا و ضعیف)، تردیدنماها (کلماتی مانند شاید) و یقیننماها (قیدهایی مانند حتما) برای بیان ارزشهای یک پدیده، میزان تردید و قطعیت در خصوص یک گذاره استفاده کرده است. بررسی کتابهای نقدی براساس این الگو، معیاری برای تبیین شیوۀ نگرش ناقدان است. پژوهش حاضر در صدد است با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای الگوی فراگفتمانی هایلند به بررسی مقولههای زبانی- بلاغی کتاب «فی الأدب العباسی، الرؤیة والفنّ» اثر عزالدین اسماعیل بپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از درصد بالای مقولههای زبانی در کتاب به ترتیب زیر دارد ؛ استنادها 451 و گذارهها 335، ابهامزداها 324، خوداظهاره جمع 269 و راهنمایی خواننده در متن 246 مورد. این ارزیابی زبانی بر این امر دلالت دارد که نویسنده متن را به مثابه کنشی اجتماعی می داند و سعی در مشارکت دادن خواننده را دارد.
خلاصه ماشینی:
بررسی کتاب فی الأدب العباسی، الرؤیة و الفن اثر عزالدین اسماعیل با تکیه بر الگوی فراگفتمانی هایلند 1 فؤاد عبداللهزاده، استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه زابل طاهره میرزاده، کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه زابل چکیده تحلیل فراگفتمان نوعی تحلیل زبانشناسی است که خواننده را به فراسوی متن میکشاند و بین خواننده و نویسنده ارتباطی مشارکتآمیز ایجاد میکند.
(همان، 311) همانطور که پیشتر ذکر شد، از نقشنماهای درونمتنی برای اشاره به نمودارها و تصاویر، جدولها و سایر بخشهای دیگر متن استفاده میشود، اما عزالدین در کتاب خود از جدول، نمودار و تصاویر استفادهای نکردهاست که قصد ارجاع دوباره به آنها را داشته باشد و از سویی دیگر این میزان اندک نیز ارجاعی دوباره به تحلیلهای پیشین نویسنده بودهاست تا در شرایط لازم، خواننده را با ذکری دوباره به موضوع نزدیک سازد.
) عوامل تبادلی: تجزیه و تحلیلهای زبانی و بلاغی کتاب در جدول با استناد به الگوی نظری هایلند نشان میدهد که عزالدین اسماعیل کوشیده تا خواننده را نیز در کنار خویش به فرایند نقد و بررسی بکشاند، به طوری که از خوداظهارهای جمع «ما» برای اثرگذاری این امر استفاده کرده است و خوداظهارۀ «من» نزد وی جایگاهی پایینتر دارد چرا که وی ارزش یک اثر فنی را به تأثیر فعالی که در جان خوانندگان باقی میگذارد، وابسته میداند (الدوسری، 1428: 13) و در جایی دیگر اینگونه بیان میکند که ارزش عمل هنری در کارکرد فرهنگی عام آن روی خوانندگان است نه تأثیرات عاطفی و ظاهری آن (اسماعیل، 1972: 46).