چکیده:
منطقه راهبردی شام قدیم، شامل: سوریه، اردن، لبنان و فلسطین امروزی در بازه مهم تاریخی ایوبیان (567ـ658ق) تا پایان ممالیک (648ـ923ق)، شاهد مهم ترین رویدادهای تاریخ سیاسی خود، یعنی تداوم جنگ های صلیبی و حمله مغولان بود. این رویدادهای نظامی و سیاسی در کنار اوضاع فرهنگی و اجتماعی آن دوره، زمینه ساز پیدایش رویکردهای فکری گوناگونی در میان اهل سنت و شیعیان امامی مذهب این منطقه شد. بازشناسی جریان های فکری منطقه شامات می تواند در شناخت ریشه های تاریخی رویدادهای سیاسی و اندیشگی کنونی این بخش از جهان اسلامی سودمند باشد.
مقاله حاضر، کوشیده است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی پس از بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی این منطقه در دوره ایوبیان و ممالیک، بدین پرسش پاسخ دهد که جریان های فکری اثرگذاری که دامنه نفوذ خود را به عنوان میراثی تاریخی در این منطقه به یادگار گذاشته اند، کدام اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در این زمینه، از رشد تصوف و پیدایش برخی جریان های منحرف شیعی و سنی و نیز تعصب ورزی در برخورد با بزرگان اندیشه می توان یاد کرد.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر، کوشیده است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی پس از بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی این منطقه در دوره ایوبیان و ممالیک، بدین پرسش پاسخ دهد که جریانهای فکری اثرگذاری که دامنه نفوذ خود را به عنوان میراثی تاریخی در این منطقه به یادگار گذاشتهاند، کداماند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در این زمینه، از رشد تصوف و پیدایش برخی جریانهای منحرف شیعی و سنی و نیز تعصبورزی در برخورد با بزرگان اندیشه میتوان یاد کرد.
همانطورکه اشاره شد، درونمایه تفکر صوفیه، ایستایی و عدم مقاومت در مقابل شرایط موجود و کنارآمدن با آن بود و مردم این دوره که به سبب بحرانهای داخلی و خارجی همواره در معرض تشویش و نگرانی بودند، با تمایل به صوفیگری و رویآوردن به خانقاهها، آرامش ازدسترفته زندگی خود را باز مییافتند؛ اما آنچه به عنوان مسئله تقویتکننده حضور تصوف در این منطقه میتوان به آن اشاره کرد، حضور بیستساله محییالدینبنعربی (م 638ق) 672 در شهر دمشق و تدوین بیش از دویست تا هفتصد اثر از او در این شهر است؛ زیرا ابنعربی پس از اینکه در قاهره چندینبار به جانش سوء قصد شد، به دمشق آمد و بیست سال آخر عمر خویش را در این شهر گذراند و نهایتا حدود سال 619ق، در این شهر وفات کرد.
694 این تفکر، پس از فوت ابنتیمیه در سال 728ق با وجود تلاش شاگردان برجسته او مانند ابنقیم جوزیه (م 751ق) و ابوالفداء اسماعیلبنکثیر دمشقی (م 774ق) مؤلف کتاب البدایة والنهایة، موفقیت چشمگیری برای گسترش افکار او به دست نیامد و به مدت چند قرن، با رخوت مواجه شد و اهلسنت، مذهب اشعری را زیربنای عقاید خود قرا دادند؛ اما نظریات او، در قرن دوازدهم توسط محمدبنعبدالوهاب تجدید گردید و به شکلگیری فرقه وهابیت منجر شد.