خلاصه ماشینی:
"اما اگر ثبات در کار باشد و در عین حال داشته باشیم: (به تصویر صفحه مراجعه شود) (یعنی افزایش مازاد،مهاجرت بیشتری را موجب میشود تا اشتغال بیشتر)آنگاه گرچه با شرط اول و دوم ثبات تأمین میشود،اما با واقعیت دیگری نیز روبرو میشویم و آن اینکه:(به تصویر صفحه مراجعه شود) این میرساند که در شرایطی که ثبات در مازاد و دستمزدها نیز وجود داشته باشد (هیچ امر غیرعادی در خلال روند پدید نیاید)افزایش عرضه سرمایه(مثلا افزایش پس انداز-یا حضور درآمدهای صادراتی ناشی از فروش منابع)و حضور آن در بخشهای مهاجرپذیر،درآمد(دستمزد واقعی)شهری را پایین میآورد(در همان حال که مازاد نیروی کار را نیز زیاد میکند.
بنابراین باتوجه به روابط مندرج در قسمت 5 این مقاله میتوان گفت در ایران دو دوره رونق داشتهایم: یکی با ضابطه(شرط)(به تصویر صفحه مراجعه شود)و در سایر موارد با ضابطه(به تصویر صفحه مراجعه شود) در وضعیت نخست افزایش سرمایه شهری یا دستمزد واقعی شهری را افزایش میدهد(گرچه میتواند در عین حال به ناموزونی شهری کمک کند که بنا به تجربه ایران در سالهای مورد بحث چنین نیز کرده است)و یا اینکه نسبت به آن خنثی میماند.
مفهوم مهاجرت را نمیتوان در چهارچوب یک رابطه ساده مبدا-مقصدی و با انگیزههای مشخص طبقهبندی شده و مستقل از یکدیگر توصیف کرد(چه بسا این انگیزهها در تفاوت دستمزد شهری و روستایی و یا دستمزد در مبداء و مقصد متبلور میشوند)گفته میشود که داریم: (15)(به تصویر صفحه مراجعه شود) که در آن W?u و W?r دستمزدهای واقعی شده«بر حسب احتمال یافتن شغل و احتمالا پیشبینی بهبود یا تورم و فشارهای اقتصادی(بهویژه در شهر)در مقصد و مبداء»هستند که خود باید به عوامل مادی مانند درآمد و سرمایه و زمین و دارایی و نوع شغل و تخصص مشخص شوند."