چکیده:
علیرغم نگاه فیزیکالیستی فلسفه به ذهن در قرن حاضر، وجود حالات متفاوت ذهنی از بدنی باعث شده معیارهای متفاوتی درباره امر ذهنی داده شود که مهمترین آن ها آگاهی، اول شخص بودن و حیث التفاتی است. هر یک از این مولفه ها در بازنمایی امر ذهنی دچار اشکالاتی هستند. از این میان، حیث التفاتی مولفه کم اشکال تری است. بررسی حکمت متعالیه اهمیت توجه نفس یا التفات را نشان می دهد. اگرچه التفات یا توجه به امری ، بطور مشترک میان انسان و سایر موجودات بکار رفته اما به طور واضح موارد کاربرد آن به دو بخش «توجه غیر ذاتی » و «توجه ذاتی » نفس تفکیک می شود و انواع التفات در حیوانات را از بحث خارج می کند. در میان افعال انسان نیز مولفه امر غیر بدنی یا نفسانی بر مبنای حکمت متعالیه، «توجه غیر ذاتی نفس» است. «توجه غیر ذاتی نفس» شرط کافی و لازم در تشخیص امور نفسانی است. مولفه «التفات غیر ذاتی»، ویژگی آگاهی داشتن را اجمالا به همراه دارد، چراکه همه انواع آگاهی شرط امر ذهنی نیست. این مولفه، بقیه ممیزه ها را نیز پوشش می دهد، جامع و مانع امر ذهنی بوده و هماهنگی کامل با سایر مبانی نفس شناسی ملاصدرا دارد .
One of the inputs in analytical philosophy of mind is subjective matter’ characteristics. Different criteria are presented in this regard that the most important of them is awareness, intentionality and etc. But each of these factors have problems in mental representation, like problems about awareness and aboutness which question the distinction criterion of these characteristics. Based on the transcendent wisdom, non-essential attention is suggested component for subjective matter. By studying the position of self in transcendent wisdom, common and uncommon types in all creatures can be obtained and only certain cases of it about human should be explained such that it includes all characteristics of subjective matter. Application of self about human is differentiable in two essential and non-essential parts. The condition of subjective matter is that this attention is not essential. In this factor, awareness disappear because awareness has a widespread spectrum which develops problem in the distinct feature of subjective matter. Also this component covers aboutness, subjective causality and being first person.
خلاصه ماشینی:
«توجه غیرذاتی نفس»، ملاک جامع و مانع امر ذهنی فهیمه شریعتی چکیده باوجود نگاه فیزیکالیستی فلسفه به ذهن در قرن حاضر، وجود حالات متفاوت ذهنی از بدنی باعث شده است معیارهای متفاوتی برای امر ذهنی داده شود که مهمترین آنها آگاهی، اول شخص بودن، و حیث التفاتی است.
باتوجهبه اینکه ملاصدرا نظر ویژهای دربارۀ نفس دارد که ازطرفی دوگانهانگار نیست و ازطرفدیگر تفاوتهای مبنایی با یگانهانگاریهای فیزیکالیستی دارد، او بهخوبی توانسته است ملاکی ارائه دهد که با آن بتوان میان امور کاملا بدنی و امور متفاوت با امور بدنی، که در این مقاله از آنها به امور ذهنی تعبیر میشود، مرز قائل شد.
یکی دیگر از مثالهای نقض معرفی این مؤلفه بهمنزلة شاخص امر ذهنی حالات ناخودآگاه انسان است، همان مواردی که بهشدت در اعمال اختیاری ما اثرگذارند، اما برای ما بهفراموشی سپرده شدهاند، مانند خاطرات ازیادرفته.
در این تقسیمبندی نوعی التفات به جنبۀ بدنی انسان و نوعی التفات به عوالم بالاتر لحاظ شده است، که اگرچه همۀ این انواع التفات امور خاص نوع بشری است و اعمال ناظر به ذهن یا ذهنی را تشکیل میدهند، نهایت هریک با دیگری متفاوت است.
بررسی این موارد کاربرد نشان میدهد ممیزۀ اصلی امور ذهنی، بهطوریکه جامع و مانع ویژگیهای امر ذهنی باشد، التفات و توجه نفس با یک شرط است.
در این موارد حیث التفاتی به چه چیزی تعلق گرفته است؟ پاسخ باتوجهبه مشخصۀ ارائهشده در حکمت متعالیه آن است که نفس خلاقیتهایی دارد که اگر رخ دهد آنها نیز امور واقع و ذهنیاند.
برخی امور مانند درد نیز از آن حیث که ملازم توجه نفساند در امر ذهنی وارد میشود.