چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطة کیفیت دلبستگی به والدین و کیفیت
دلبستگی به خدا با تابآوری در دختران آسیبدیدة بیسرپرست و بدسرپرست
شهرستان سربیشه است. طرح پژوهشی حاضر ازجمله تحقیقات بنیادی از نوع
همبستگی است. جامعة آماری این پژوهش را کلیة کودکان دختر شهرستان
سربیشه تشکیل میدهد که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل
بودند. نمونة ۵۰ نفری این پژوهش با استفاده از جدول مورگان با روش خوشهای
چندمرحلهای انجام شد. در پژوهش حاضر از پرسشنامههای دلبستگی به والدین
(آرمسدن و گرینبرگ» ۱۹۸۷)» دلبستگی به خدا (غباریپناب و حدادیکوهسار»
۰) و تابآوری (کانر و 2003 ) استفاده شد. بهمنظور تحزیه و
تحلیل دادهها از آزمون t دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون استفاده شد. تحلیل
یافتهها نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا ووالدین با تابآوری دختران
آسیبدیده هم بستگی مثبت وبین دلبستگی ناامن اجتماعی و دلبستگی اظطرابی
دوسوگرا به والدین و تابآوری دختران آسیبدیده همبستگی منفی بهدست آمد.
همچنین» بین دلبستگی اجتنابی و دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا به خدا و تابآوری
در دختران آسیبدیده (بدسرپرست و بیسرپرست) همپستگی منفی وجود دارد.
نتایج نشان داد که کیفیت دلبستگی به خدا و والدین میتواند میزان تابآوری این
دختران را پیشبینی کند. نتایج بهدستآمده از این پژوهش پیامدها و مدلولات
نظری و کاربردی دارد که در اصل مقاله به آنها اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"عمرانیان و شیخالاسلامی در تحقیق خود (1391) در پژوهشی مشابه به این نتیجه رسیدند که سبک دلبستگی ایمن ارتباط مثبتی با نیاز به مرتبطبودن دارد (دلبستگی) و بهطور معناداری آن را پیشبینی میکند و درنهایت، باعث میشود که کودک در موقعیتهای بحرانی زندگی به مشکل برنخورد؛ بهعبارتدیگر، دانشآموزانی که از سبک دلبستگی ایمن بیشتر و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرای کمتری بهرهمندند، نیاز به مرتبطبودن در آنها بیشتر برآورده شده است.
همچنین، خانجانی اشاره میکند که هرچه مدتزمان جدایی کودک از مادر طولانیتر باشد، کودک در معرض خطر دلبستگی ناایمن بیشتری قرار دارد و چون در مطالعة حاضر به این شکل بوده، انتظار میرفت که بین دلبستگی ایمن با تابآوری دختران رابطة مثبت و معناداری وجود داشته باشد که اینگونه شد.
وی در تحقیق با عنوان «رابطة الگوهای ارتباطی خانواده با تابآوری در دانشجویان دانشگاه شیراز» خود به این نتیجه رسید که جهتگیری همنوایی خانواده بهطور منفی معناداری تابآوری فرزندان را پیشبینی میکند که با یافتههای گروهی از محققان (فیتزپاتریک، 2004 و هالی، 2000؛ نقل از کشتکاران، 1388) هماهنگ است؛ بهعبارتدیگر، خانوادههایی که در آنها به همنوایی عقاید و نگرشها، اطاعت از والدین، سلسلهمراتب، عدم ارتباط باز و تعامل بسته تأکید میشود، دارای فرزندانی هستند که در بزرگسالی تابآوری کمتری درمقابل خطرات و مشکلات دارند و احتمالا بهدلیل رشد رفتارها و افکارهایی مثل خصومت و دشمنی و کنارهگرفتن از مشکلات و عدم شایستگی اجتماعی و حمایت اجتماعی، تاب تحمل کمتری را درمقابل حوادث و خطرات دارند."