چکیده:
هدف: هنر به عنوان زبان قدسی و آسمانی همیشه در کنار دین حضور داشته و بار انتقال مفاهیم دینی را بر دوش کشیده است. در دوران مدرن میان دین و هنر فاصله افتاده است. در این پژوهش به دنبال این بودیم که کدام هنر توان انتقال مفاهیم دینی را دارد و کدام دسته از هنرها چنین توانایی ندارند. روش: نوشتار حاضر در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج از روش توصیفی تحلیلی بهره برده است. یافته ها: با ملاک صورت (فرم) می توان نسبت هنر با دین را تعریف و هنر را به دو دسته هنرهای مقرّب و هنرهای مبعد تقسیم بندی کرد. نتیجه گیری: هنرهای مقرّب هنرهایی اند که امکان تقرّب هنر به مفاهیم دینی را فراهم می آورند؛ با این ویژگی که چندان به جزییات نمی پردازند و با کمک نمادها موضوع اثر را به نمایش می گذارند. مخاطب در این دست هنرها، انسانی منفعل نیست؛ بلکه با کمک اوست که اثر هنری تکمیل می شود. هنرهای اسلامی بیشتر از نماد استفاده می کنند و به واسطه نماد، منظور خود را به مخاطب منتقل می کنند و آسیبی به مفهوم دینی اثر وارد نمی کنند. هنر مقرّب می تواند مفاهیم دینی را با حفظ چارچوب آن به مخاطب منتقل کند؛ اما هنرهای مبعد، هنرهایی اند که تلاش می کنند همه جزییات را به تصویر
بکشند و کوچک ترین نکته ای را فرو نمی گذارند؛ در حالی که تلاش برای نمایش جزییات در امور غیر محسوس، موفّقیت آمیز نیست؛ زیرا از یک سو اصرار دارد تصویر همراه با جزییات امر غیر محسوس را نمایش دهد و از سوی دیگر، تصویری از امر غیر محسوس نزد خود ندارد. در نتیجه، تصویر تحریف شده و جعلی از امور غیر محسوس دینی ارائه می دهد. روشن است که این دست هنرها نمی توانند واسط میان مخاطب و پیام دینی باشند.
Objectives: Art as a sacred language always has been existed next to religion and accepted conveying the religion's concepts. But in the modern age، art has been separated from religion. In the present article the author aims at finding out which kind of art can convey religious concepts and which of them don’t have this potentiality.
Method: The methodology in this paper is based on the data collection in the library and describing and analyzing them.
Results: According to the art work's form، we can divide the relation between art and religion to two main parts: One group has the potential of conveying religious concepts (the Near-stationed art) and the other doesn’t have this potential (the distant art).
Conclusions: The first group of art works has the potential of conveying religious concepts since they have symbolic language and they don’t pay attention to the details more than usual. This group doesn't address audience as a passive person but by his helps the masterpiece of art will be completed. Islamic art tries to convey its massage by symbols and doesn't damage the religious concepts. This kind delivers the Islamic concepts in its frame. On the other side second group tries to show all the details and they don’t miss the smallest point. While illustrating all details in the metaphysics world is not successful because it has to show all details whiles the artist hasn’t seen metaphysic so he illustrates a distorted image by his fantasy. So it is clear that this kind of art cannot convey religious concepts to their audience correctly.
خلاصه ماشینی:
هنر مقرب میتواند مفاهیم دینی را با حفظ چارچوب آن به مخاطب منتقل کند؛ اما هنرهای مبعد، هنرهاییاند که تلاش میکنند همۀ جزییات را به تصویر بکشند و کوچکترین نکتهای را فرو نمیگذارند؛ در حالیکه تلاش برای نمایش جزییات در امور غیر محسوس، موفقیتآمیز نیست؛ زیرا از یکسو اصرار دارد تصویر همراه با جزییات امر غیر محسوس را نمایش دهد و از سوی دیگر، تصویری از امر غیر محسوس نزد خود ندارد.
با جستجویی کوتاه در تاریخ هنر درمییابیم که برخی آثار هنری با اینکه تلاش داشتهاند زبانی برای این دست امور دینی باشند، اما نه تنها این کارکرد را نداشته، بلکه به دین نیز ضربه زدهاند؛ آثاری که با مادیکردن دین، قداست و آسمانی بودن آن را زیر سؤال بردهاند.
فضایی از بهشت نشان میدهد که کاملا زمینی است و برای بسیاری اصلا مطبوع نیست و باعث میشود بهشت کارکرد خود را در ذهن مخاطب از دست بدهد.
اما از طرف دیگر، برخی از هنرها قداست موضوع خود را حفظ میکنند و دخل و تصرفی در آن ندارند و واضح است که تنها از این دسته از هنرها میتوان انتظار انتقال مفاهیم دینی را داشته باشیم.
ب) هنرهای مقرب منظور از این دست هنرها، هنرهاییاند که بیشتر از نماده استفاده میکنند و کمتر به جزییات میپردازند؛ در نتیجه به ذهن مخاطب اجازه میدهند در آزادی کامل، موضوع اثر را در ذهن خود تصور کند.
اما هنر مبعد از این ویژگی ذهن انسان کمک نمیگیرد و تلاش میکند تصویر زمینی و مادی از یک امر غیر مادی به مخاطب ارائه دهد.
Spiritual Wisdom and Art. Tehran: Hoze Honari.