چکیده:
گستره پژوهش حاضر، بررسی و تشریح اهمّیّت بهکارگیری بنمایه یا مضمون، به عنوان روش تحقیق در مطالعات تطبیقی است. هرچند به ظاهر این موضوع شاکله از پیش تعریفشدهای دارد و در نگاه اوّل سبک و سیاق جدیدی را در مطالعات ادبی تطبیقی فراهم نمیآورد، پژوهش حاضر، به اثبات این موضوع میپردازد که با بررسی مضامین در آثار ادبی (به عنوان یکی از عناصر مهم در مطالعه ادبیّات) میتوان به نظامی پیچیده و غنی از ارجاعات و مفاهیم دست یافت که در نتیجه سازمانبندی آنها شرایط مطالعه تطبیقی فراهم میشود. بخش مهمّی از این نظام، به بافت فرهنگی و اجتماعی در پس آثار ادبی بازمیگردد که منبعی قابل ارجاع و نامحدود از معانی را برای خواننده نکتهبین فراهم میسازد. این نکته، فرصت را برای بحث و گفتگو در زمینه چند نکته اساسی در حوزه ادبیّات تطبیقی فراهم میآورد و به پرسشهایی از این دست پاسخ میدهد که هدف از انجام یک مطالعه تطبیقی چیست؟ در انجام آن باید چه موضوعات و عناصری را مورد بررسی قرار داد و چه روشی را در پیش گرفت؟ و اینکه نتایج این پژوهش چه کمکی به مطالعات آینده در زمینههای مربوطه میکنند؟ پاسخ به این دسته از پرسشهای کلیدی، زمینه یکپارچگی در روش و چارچوب مطالعات ادبی تطبیقی، بهویژه جنبههای فرهنگی آن را، به وجود میآورد؛ همچنین، این مطالعه در پی آن است تا چگونگی استفاده از مضامین به عنوان راهکاری خلاّقانه و بنیادی در بحث کاربرد و روش در ادبیّات تطبیقی را به بحث و گفتوگو گذارد.
لقد کرسنا هذا المقال للبحث فی دور المضامین ومکانتها کمنهج أدبی فی الدراسات المقارنة. یبدو موضوع المقال بادئ ذی بدء موضوعا نمطیا وشکلیا لا یحتوی علی نقطة جدیدة، ألا أنه یرید الکشف عن حقیقة هامة وهی الدراسة المضمونیة للنصوص الأدبیة کإحدی الآلیات الهامة التی تتکفل دراسة الأدب. من المؤکد أن أهمیته ناجمة عن أنه یعد من الآلیات البحثیة التی تمکننا من العثور علی منظومة دلالیة رائعة تکمن فی خبایا النصوص الأدبیة. والتی تتوفر فی ظلها الظروف المواتیة للانخراط فی الدراسات الأدبیة المقارنة. علما أن أجزاء هامة من هذه المنظومة الدلالیة تتعلق بالنسیج الثقافی والاجتماعی الذی یختبئ وراء النصوص الأدبیة. والذی یعتبر معینا عذبا لا ینضب یستقی منه القارئ حتی الارتواء. هذه المعطیات تمهد الطریق للإجابة عن أسئلة أساسیة یدور حولها هذا المقال. الا وهی، ما هو الهدف الرئیسی الذی یظل وراء الدراسات المقارنة؟ وما هی العناصر التی نتفحصها من خلال البحوث المقارنة؟ وما هو المنهج الذی نعتمده أثناء الدراسة؟ وما هی الآفاق الجدیدة التی تفتحها هذه الدراسة أمام المخاطب؟ والاجابة علی التساؤلات المذکورة لتتوفر الأرضیة الملائمة للوصول إلی منهج موحد وإطار محدد للدراسات المقارنة وخاصة فیما یخص جوانبها الثقافیة. بناء علی ذلک یرمی هذا المقال إلی استخدام الدراسة المضمونیة کتقنیة حدیثة وبنیویة نستمدها عبر إنجازنا للبحوث المقارنة.
خلاصه ماشینی:
"زمانی که وجود شباهتها و برابریها در حوزۀ ادبیات جهان را پذیرفته میشود، پرسش مهمتر به این نکته بازمیگردد که اصلا چرا و چگونه این تشابهات به وجود آمدهاند؟ آیا همواره باید دلیل این شباهتها را در تأثیر و تأثر آنها از یک سنت یا فرهنگ مشابه دیگر دانست؟ آیا این مضامین قابل مقایسه نشانی از ویژگیهای غیر قابل تغییر ماهیت بشریاند؟ (همانطور که بعضی نظریات روانشناسی همچون روابط عاشقانۀ خانوادگی<FootNote No="74" Text=" Family romance"/> و کهنالگوها<FootNote No="75" Text=" Archetypes"/> بیانگر آنها هستند) یا اینکه آیا انسانها به طور مکرر با مشکلات و معضلات مشابهی در طول تاریخ دست و پنجه نرم میکنند و همواره به راهحلهای مشابهی میرسند؟ برای پاسخ به این پرسشها بهتر است یک مثال بیان شود: ادوارد کاسابان<FootNote No="76" Text=" Edward Casaubon"/>، یکی از شخصیتهای اصلی رمان میدلمارچ<FootNote No="77" Text=" Middlemarch"/> اثر جورج الیوت<FootNote No="78" Text=" George Eliot"/> زندگی خود را صرف نوشتن کتابی با عنوان «کلیدی بر تمامی اسطورهها» میکند - که البته، برای آن نیز در داستان مورد ریشخند سایرین قرار میگیرد.
این ارتباط پیچیده است که شرایط مطالعۀ تطبیقی ادبیات را فراهم میکند؛ برای مثال، هرچند مقایسۀ نثر پسامدرن فارسی با نثر پسامدرن انگلیسی در منظر اول مطالعهای تطبیقی محسوب میشود، از سویی میتواند پژوهشی بسیار خستهکننده باشد و پیشرفت قابل توجهی را در حوزۀ مطالعات ادبی ایجاد نکند؛ اما اگر به این موضوع پرداخته شود که اهمیت ادبیات پسامدرن فارسی در چیست یا در طول زمانهای مختلف به چه چیزی اشاره داشته و نتایج بررسی در مقایسه با اهمیت ادبیات پسامدرن انگلیسی و مفهوم و دلالت آن بر اهداف مختلف در زمانهای متفاوت قرار گیرد، مجموعهای از مفاهیم پیچیده و بههم پیوسته به دست میآید که به واسطۀ آنها، نقشها و ارزشهای جدیدی، جدا از زیبایی پژوهش، به وجود خواهند آمد."