چکیده:
گفتمانها در خلأ شکلنمیگیرند؛ پیدایش آنها تحت تأثیر زمینههای اجتماعی خاصی است. این پژوهش درپی کشف زمینههای مؤثر بر شکلگیری گفتمانهای عدالت در ایران دوره جمهوری اسلامی، این پرسش را مطرحمیسازد که «زمینههای جامعهشناختی مؤثر بر تکوین گفتمانهای عدالت اجتماعی در دولتهای پس از انقلاب اسلامی در بعد داخلی و خارجی کداماند؟»؛ در جهت یافتن پاسخ این پرسش، هریک از گفتمانهای موضوع بحث با استفاده از روش تکوینی- تاریخی و بهصورت مطالعه موردی تحلیلشده و شباهتها و تفاوتهای آنها مقایسهشدهاست. حاصل کار، ارائه نوعی مفهومسازی جدید، شفافسازی نحوه تحول گفتمانهای مورد بحث، تعیین نسبت عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر موضوع و درنهایت تأیید گزاره ناظر بر توقیت و بیقراری گفتمانها با تکیه بر شواهد و دادههای تاریخی و تجربی است.
خلاصه ماشینی:
بیان این نکته، لازم است که دولت موقت به ریاست بازرگان، بیشتر یک دولت انتصابی ازسوی امام خمینی بود تا اینکه دولتی منتخب ازسوی مردم و بدنه اجتماعی باشد اما حتی درصورت انتصابی آن نیز نشأتیافته از زمینههای داخلی بود که براساس آن، نیروهای لیبرال توانستند قدرت اجرایی کشور را دردستگرفته، گفتمان عدالت اجتماعی خود را شکلدهند؛ درزمینه داخلی، دو عامل مهم را میتوانبرشمرد: اولین عامل، سابقه، تجربه و تخصص نیروهای لیبرال ازجمله شخص مهدی بازرگان و نبود چنین نیروهایی در میان انقلابیون بود (فوزی،1384: 181 و 182) و دومین عامل یا زمینه، آشکارنبودن مرز دیدگاهها و اندیشههای لیبرالها با انقلابیون و امام خمینی در اوایل کار بود اما بهتدریج، درعمل، میان دیدگاههای سیاسی- اجتماعی آنها، شکافهای اساسی پیدا شد (ترابی، 1389: 125).
زمینههایی عمده را که در تکوین گفتمان عدالت اجتماعی بهمثابه اصلاح مناسبات اجتماعی نقشداشتهاند، چنین میتوانبرشمرد: زمینههای داخلی کاریزمای امام خمینی و حاکمیت روحیه انقلابی تا پیش از سال 1368، «سیاست و حکومت» در ایران، تحت تأثیر اقتدار کاریزمای امام خمینی بهعنوان رهبر انقلاب و محور اصلی نظام سیاست قرارداشت؛ اقتدار کاریزمایی ایشان، نه بر کنترل نهادهای دولتی یا حزبی بلکه بر جذابیت شخصی و کاریزمایی وی استوار بود که در میان بخشهایی عمده از نیروهای سیاسی و اکثریت مردم وحدت ایجادمیکرد (بشیریه،1385: 46).