چکیده:
در مقالهی پیش رو تلاش شده با در نظر گرفتن کتاب تنگسیر اثر صادق چوبک (1342) و فیلم اقتباس شده از آن ساختهی امیر نادری (1352) به عنوان نمونه، در یک بررسی تطبیقی به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود که اقتباس سینمایی چگونه میتواند زوایای مختلف و ناپیدای یک متن ادبی را نشان داده و در چه مواردی نیز در نشان دادن تمام ابعاد ایده و فکر مسلط بر اثر ادبی دچار ضعف و نقصان است. در یک برآیند کلی میتوان گفت با وجود وفاداری فیلمساز به قصهی اصلی در ساخت فیلم، تغییراتی در اثر سینمایی وجود دارد که برخی در نتیجهی تفاوت ساختار بیان در دو رسانهی مختلف ادبیات و سینماست و از آن گزیری نیست؛ دیگری تفاوتهایی است که فیلمساز برای بهبود چارچوب انتقال محتوا و تشدید اثر حسی در انتقال به مخاطب از آنها بهره برده، که اثرات مثبت و منفی مشخصی ایجاد کرده و در نهایت برخی از تغییرات نیز به انگیزههای اقتصادی و جلب توجه مخاطب عام بیشتر و با رویکردهای تجاری است که از یک سو باعث کاهش وجه هنری در بیان فیلم نسبت به اثر ادبی و ایجاد ابهام در انتقال کامل ایده و اندیشهی مسلط بر اثر شده، اما از سوی دیگر میزان استقبال مخاطبان عام از قشرهای مختلف جامعه را افزایش داده است.
خلاصه ماشینی:
بررسی تطبیقی روند تحول رمان تنگسیر صادق چوبک به فیلم اقتباسی «تنگسیر» امیر نادری علیرضا پورشبانان<FootNote No="6" Text=" استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران (نویسندۀ مسئول).
چکیده در مقالۀ پیش رو تلاش شده است با در نظر گرفتن کتاب تنگسیر اثر صادق چوبک (1342) و فیلم اقتباسشده از آن ساختۀ امیر نادری (1352)، در یک بررسی تطبیقی به روش توصیفی ـ تحلیلی نشان داده شود که اقتباس سینمایی چگونه میتواند زوایای مختلف و ناپیدای یک متن ادبی را نشان دهد و در چه مواردی نیز در نشان دادن تمام ابعاد ایده و فکر مسلط بر اثر ادبی دچار ضعف و نقصان است.
با این توصیف در پژوهش پیش رو سعی بر این است که با در نظر گرفتن رمان تنگسیر نوشتۀ صادق چوبک (1342) و مقایسۀ تطبیقی آن با فیلم اقتباسی «تنگسیر» اثر امیر نادری (1352) و با بررسی ساختار و محتوای اثر سینمایی و تطابق آن با رمان، نشان داده شود طی روند اقتباس، در این فیلم چه تغییراتی نسبت به رمان ایجاد شده است و این تحولات را چگونه میتوان دستهبندی کرد.
در واقع فیلمساز تلاش کرده است با ایجاد این نوع تغییر در جزئیات فیلم نسبت به متن ادبی، با برجسته کردن تضاد طبقاتی جایگاه قهرمان نسبت به سطح سایر اقشار جامعه، در کنار دیگر مشکلات موجود در زندگی پیش روی او، به نوعی شکاف میان جایگاه و شخصیت زارمحمد با اجتماعی را که در آن زندگی میکند بهعنوان بستری برای شکلگیری قیام او تعریف کند و سرانجام نهایی داستان را محصول همین تضادها معرفی نماید.