چکیده:
شرق شناسی رهیافتی است که طی چند دهه اخیر، در تحلیل پدیدههای سیاسی کشورهای اسلامی به کار رفته است اما توانایی شرق شناسی در تحلیل اندیشه سیاسی اندیشمندان جهان اسلام چون آیت الله نائینی روشن نیست! به رغم اهمیت چنین موضوعی، پژوهشی در این زمینه صورت نگرفته است! بنابراین،با این پرسش مواجه ایم که: آیا میتوان اندیشه سیاسی آیت الله نائینی را در چارچوب رهیافت شرق شناسی تحلیل کرد؟ گمان بر آن است که: نائینی، به زیرکی از قاعده «اکل میته به قدر اضطرار» و نظریه «حدّ مقدور» بهره میگیرد اما در عوض، نوعی حکومت دموکراتیک غربی را در عصر غیبت پیشنهاد میکند. این مقاله در پی آن است تا نشان دهد: نائینی به عنوان مجتهد شیعی، دغدغه «احیای هویت دینی»داشت و البته، این کار را در پرتو تفسیرهای دینی از مفاهیم دموکراسی از جمله: آزادی صورت داده است. شرق شناسی به مثابه روش، به عنوان تأثیرعین که همان واقعیتهای غرب مدار است بر ذهن که همان سنتهای شرقی است در آرای نائینی مشهود است لذا از آن میتوان در تحلیل اصالت مشروطیت بر شرعیت در اندیشه سیاسی نائینی مدد گرفت.ارجحیت مدرنیسم بر سنت البته با تأکید بر سنت و تکیه بر مدرنیته دال مرکزی اندیشه سیاسی آیت الله نائینی است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین،با این پرسش مواجه ایم که: آیا میتوان اندیشه سیاسی آیت الله نائینی را در چارچوب رهیافت شرق شناسی تحلیل کرد؟ گمان بر آن است که: نائینی، به زیرکی از قاعده «اکل میته به قدر اضطرار» و نظریه «حد مقدور» بهره میگیرد اما در عوض، نوعی حکومت دموکراتیک غربی را در عصر غیبت پیشنهاد میکند.
البته اندیشمندانی چون: آیت الله محمدحسین نائینی در حل این مشکل کوشیده اند اما چگونه؟ طرح و به میان کشیدن این چگونگی در قالب برنامه ایی نو(نظریه سنت گرایی اسلامی) مسأله ایی است که تاکنون به سنجش در نیامده است، لذا مقاله حاضر، در تلاش است دستگاه بومی سازی نائینی را در چارچوب نظری شرق شناسی، تبیین کند و یافتههای آن را عرضه نماید.
ششم- فاصله و رابطه: در شرق شناسی بین حقیقت و آنچه از شرق به رشته تحریر در میآید، فاصله بسیار زیادی وجود دارد اما اگر بتوان از ابتدا از مسائلی چون هرگونه سلطه استعماری که بر موضوعات شرق تأثیر میگذارد، فاصله بگیریم، شرق شناسی دیگر: " یک موضوع و یا رشته سیاسی نیست که به گونهای انفعالی در فرهنگ، تحقیقات علمی و یا نهادهای مربوطه، انعکاس یافته باشد، هم چنین مجموعهای بزرگ و متفرق از کتاب هایی که در مورد شرق نوشته شده اند، هم نیست و یا این هم نیست که بگوییم شرق شناسی نماینده و بیانگر نوعی توطئه شرورانه امپریالیسم غربی برای سرکوب و تحقیر جهان شرقی است.