چکیده:
ملاصدرا یکی از منادیان «وحدت وجود» بود. وی وجود را دارای «وحدت تشکیکی» میدانست، اما آیا وحدت تشکیکی وجود همان وحدت وجود عرفا است؟ ایشان در این نوشتار به این پرسش پاسخ میدهد و نظریه «وحدت شخصی وجود» را بهعنوان رای نهایی خود در بحث «وحدت وجود» مطرح میکند و میفرماید که وحدت شخصی وجود، تنها وجود حقیقی، وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی بهشمار میآیند. و همچنین نگارنده در این مقاله علاوه بر بیان وحدت شخصی وجود کوشیده است تا ادله صدرالمتالهین را در باب اثبات وحدت شخصی وجود، مورد نقل و بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"مفهوم وحدت شخصی وجود دیدگاه فلسفه قائلان به وحدت شخصی وجود، از جمله جناب صدرالمتألهین، مقتضای برهان متقن و کشف صحیح را حمل بالحقیقه وجود بر واجب الوجود بالذات و حمل بالمجاز آن برماسوی میدانند؛ به این معنا که آنچه حقیقتا وجود و تحقق دارد، تنها یک موجود و وجود وجوبی است و مابقی همه مظاهر و نمودهای او هستند.
4. تقابل فقر ممکن الوجود و غنای واجب الوجود (تقابل سلب و ایجاب) برخی بر این باورند که بنابرآنکه تقابل فقر و غنا، تقابل سلب و ایجاب باشد، نه عدم و ملکه، هرچه غیرواجب الوجود فرض شود، از آن جهت که غیر اوست، بهمنزله شریک باری بوده و ممتنع الوجود میباشد، نه ممکن الوجود، و تقسیم معروف «الموجود اما واجب و اما ممکن» ناتمام است، اگرچه ممکن بهمعنای فقیر باشد، بلکه باید گفت «الموجود هو الواجب و ما سواه وجهه و آیته» تا هرچه واجب نبود و چه او بهشمار آید و آیه کریمه: «فاینما تولوا فثم وجه الله» بهخوبی روشن گردد و کثرت جهان از سراببودن، به آیتشدن در آید و هستی منحصرا از آن حق سبحانه و تعالی شود و هرچه غیر از هستی محض فرض شود، وجه و ظهور او باشد، نه وجودی از او و این معنا دقیقتر از وجود رابط و ربط صرف است که نتیجه تشکیک عمیق و خاص میباشد، زیرا بنابر آن فرض، وجود ممکن حقیقتا وجود بوده و از مراتب آن بهشمار میرود، اگرچه چیزی ندارد مگر ربط محض، لیکن براساس وحدت شخصی هرچه غیر از واجب فرض شود، همانند صورت مرآتیه است که در عین آنکه سراب نیست و آیت حقیقت است و در این آیتبودن همانند سراب باطل و کاذب نیست، ولی مرتبهای از مراتب وجودی که صاحب صورت است نخواهد بود."