چکیده:
در این مقاله دو الگو از فناوری به نام-های الگوی شریف و پیت که براساس دو تعریف از فناوری، یعنی ابزار و به کارگیری ابزار، ارائه شده اند تبیین می شود. شریف فناوری را مجموعه ای از افزارهای تواناساز، همچون فن افزار، انسان افزار، اطلاعات افزار و سازمان افزار می داند و پیت آن را انسانیت در مقام کار. البته پیت از تعریف خود الگویی با سه مؤلفه ، یعنی تبدیل درجه یک ، تبدیل درجه دو و ارزیابی سازوکار بازخورد ، برای فناوری ارائه می کند . در این مقاله این الگو تبیین و مورد نقد واقع خواهد شد. پس از تبیین این دو الگو، در گام بعدی، الگوی شریف در پرتو الگوی پیت نقادی شده، نشان داده می شود که الگوی پیت فهم بهتری از واقعیت های مربوط به فناوری ارائه می دهد. به عنوان مثال توضیح داده می شود که چگونه الگوی پیت کارآئی خود را در تبیین مفاهیمی چون کنترل فناوری، ابعاد نرم فناوری، انتقال فناوری، پویایی فناوری و ... نشان می دهد، در حالی که الگوی شریف این کارآئی را ندارد. در بخش بعدی مقاله الگوی پیت مورد نقد قرار می گیرد. در این بخش نشان داده می شود که ارتقای معرفت در این الگو محل مناقشه است و افکار پیت معرفت بومی و در نتیجه ایدة فناوری بومی را برنمی تابد. همچنین نشان داده می شود که توصیف گر بودن الگوی پیت از پدیده های فناورانه محل تردید است و این الگو پیچیدگی های مربوط به ارزیابی پیامدهای فناوری را سطحی دیده است. در نهایت فهرستی حداقلی از مواردی ارائه می شود که هر الگوی فناوری باید از عهده توصیف آنها برآید. این فهرست تکلیفی برای نظریه پردازان تکنولوژی است.
خلاصه ماشینی:
بر اساس آنچه میچام می گوید و بر اساس همین آثاری که در این مقاله از شریف و پیت مورد استناد قرار گرفته است ، باید این هر دو نویسنده را متعلق به سنت مهندسی دانست ، لیکن آنها تفاوت مهمی دارند که خالی از لطف نیست به آن اشاره ای رود: پیت در عین حال که متعلق به سنت مهندسی است ، از آرای بزرگان سنت انسان گرایانه ، همچون هایدگر و الول ، اطلاع دارد و رسالت کتاب خود با عنوان تفکر در باب فناوری را پاسخ به انتقادات وارد شده به فناوری از سوی افرادی چون هایدگر و الول می داند.
اکنون بشر به آثار مخرب گازهای گلخانه ای معرفت یافته است ، اما چرا بر اساس بازخوردی که از عمل گرفته تصمیمات خود را تغییر نمی دهد؟!١ اگر الگوی فناوری نتواند واقعیت های مهم مربوط به فناوری را آن گونه که هست ، توصیف کند، این خطر وجود دارد که در تأملات مان درباره فناوری منحرف شویم .
امروزه برای سامان دادن به زندگی انسان ها، اپراتورهایی که وظیفه مدیریت وجوهی از سیستم های اجتماعی -تکنیکی را دارند، باید مرتبا تحت آموزش قرار گیرند و مهارت ها و دانش های لازم را کسب کنند؛ علاوه بر این کاربران نیز باید دستورالعمل هایی را برای به کار بردن ابزارها و نحوه تعامل با دیگر انسان ها در این سیستم ها بیاموزند و از آنها اطاعت کنند؛ علاوه بر این مهندسان باید بتوانند به نحوی مقتضی بر حسب اینکه مرز این سیستم ها چگونه تعریف می شود و کدام عوامل انسانی و طبیعی را دربر می گیرد، اقدام به طراحی و نیز ارائه تجویزهایی به اپراتورها و کاربران بکنند.