چکیده:
یکی از ویژگیهای بارز در آثار نویسندگان رئالیست، پرداختن به عناصر بومی است؛ به گونهای که خواننده پس از مطالعة آنها، با انبوهی از ویژگیهای اقلیمی و منطقهای روبهرو میشود که او را هرچه بیشتر با خصوصیات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمان و مکانی که داستان در آن روی میدهد آشنا میکند. «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، دو رماننویس مشهور رئالیست مصری و ایرانی هستند که بهخوبی توانستهاند عناصر بومی و اقلیمی را در آثار خود بازتاب دهند و میتوان گفت که این ویژگی در دو رمان «بین القصرین» و «داستان یک شهر» از این دو نویسنده نمود بیشتری یافته است. این وجه مشترک بین دو رمان، موضوع مقالة حاضر است. مهمترین نتایج به دست آمده بیانگر آن است که وصف طبیعت و کاربرد کلمات و واژههای محلّی در هردو رمان وجود دارد و بیشترین بروز آن در رمان محمود در نامهای اشخاص و فرهنگ و سنّتهای آنان است و در رمان محفوظ، بیشترین کاربرد بومیگرایی در اسامی مکانهایی چون مسجد و مدرسه است. روش کار در پژوهش حاضر، متّکی بر مکتب تطبیقی آمریکایی، به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونههای دو رمان، به تحلیل آنها پرداخته شده است.
القیام بالمقومات الإقلیمیة إحدی میزات هامة فی روایات الواقعیین بحیث یواجه القارئ بعد قرائته بکم غیر قلیل من ممیزات اقلیمیة وبیئیة تعرفه علی سمات تبوغرافیة وثقافیة واجتماعیة واقتصادیة وسیاسیة وزمکانیة طرأت فیها الروایة. نجیب محفوظ المصری وأحمد محمود الإیرانی من الروائیین المرموقین الواقعیین اللذین استطاعا أن یستخدما المقومات الوطنیة والإقلیمیة فی نتاجهما استخداما جیدا ویمکن القول إن هذه المقومات ظهرت فی روایتی «بین القصرین» و «قصة مدینة واحدة» عند هذین الکاتبین ظهورا بارزا. هذه المیزة المشترکة بین الروایتین موضوع المقال هذا. یبرهن استخلاص النتائج الهامة إلی أن وصف الطبیعة واستخدام المفردات الوطنیة فی کلتی الروایتین ظهرتا وأکثر بروزها فی روایة أحمد محمود فی أسماء أبطال الروایة وثقافتهم وتقالیدهم وظهر استخدام الإقلیمیة عند نجیب محفوظ فی أسماء الأمکنه منها المسجد والمدارس. المنهج فی هذه المقالة القائمة علی المنهج الوصفی - التحلیلی أی بعد استخراج النموذجات من کلتی الروایتین قمنا بتحلیلها.
خلاصه ماشینی:
"از دیگر سو، در رمان «بین القصرین» که نام خود داستان برگرفته از نام یکی از محلههای قاهره است نیز اسامی خاص مکانهای بسیاری، چون بازارها، میادین، مدرسهها و مسجدهای قاهره مشاهده می شود، با این تفاوت که این اماکن، برخلاف رمان احمد محمود که خارج از شهر محل وقوع داستان بودند، بیشتر در قاهره، یعنی محل جریان داستان واقع شدهاند که در زیر به نمونههایی اشاره میشود: «ورمی الشاب ببصره ناحیة النحاسین فرأی معسکرا ثانیا عند تقاطع النحاسین بالصاغة کما رأی فی الناحیة الأخری من بین القصرین معسکرا ثالثا عند منعطف الخرنفش» (محفوظ، 1991، ج 1:511).
در کنار ذکر خیابانها، انبوهی از نامهای مدارس و مساجد مشاهده میشود، به گونهای که خوانندة آثار نجیب محفوظ بهویژه، خوانندة «الثلاثیة»، با بسیاری از اسامی خیابانها، میادین، مسجدها و محلههای قاهره آشنا میشود و گویی نویسنده میخواسته است شهر قاهره را به گونهای به خوانندة خود معرفی کند که اگر روزی گذرش به قاهره افتاد، همچون کسی که در گذشته به این شهر مسافرت کرده است، زیاد احساس غربت به او دست ندهد؛ از جملة این موارد میتوان به مورد زیر اشاره کرد: «علی تلک الحال مضیا إلی مدرسة خلیل آغا صباح الخمیس وهو خامس أیام المظاهرات فی القاهرة» (همان: 507)."