چکیده:
تربیت کودکان بهنحویکه علاوهبر جامعهپذیری، به رشد و تعالی برسند، از دلمشغولیهای والدین است. دراینبین، رشد اخلاقی اهمیت ویژهای دارد. مطالعات روانشناختی رشد اخلاقی، بخش مهمی از مبانی تربیت اخلاقی است. این نوشتار با مروری بر یافتههای روانشناسی اخلاق و با روش اسنادی، عوامل رشد اخلاقی کودکان را در خانواده شناسایی و معرفی میکند. حوزۀ تأثیر این عوامل، اخلاق اجتماعی است. این نوشتار به خانوادههای هستهای، شامل والدین و فرزندان میپردازد، نه خانوادۀ گسترده و خانوادههای خاص، مانند تکوالدی و تکفرزندی؛ ازاینرو قلمروی این نوشتار، شناسایی عواملِ مناسبات دوسویۀ والد ـ فرزند و خواهر ـ برادر است. این نوشتار جزء مطالعات مروری است و فرضیه ندارد.
It is a concern of parents to bring up their children in such a way that, in addition to socialization, they reach growth and excellence. Meanwhile, moral development is an important matter. Psychological studies of moral development are an important part of the moral education basics. Reviewing the findings of moral psychology, with a documentary methodology, this paper will identify and define factors of children's moral development in the family. The sphere of influence of these factors is social morality. Here we’ll deal with nuclear families, including parents and children, not large families or specific kinds of families, such as single-parent families. Hence, the scope of this study is to identify the factors of two-way relationships between parent-child and siblings. This article is part of a review study and has no hypothesis.
خلاصه ماشینی:
مقدمه رشد اخلاقي ١ به روندي اشاره ميکند که در آن ، شخص ارزش هاي اخلاقي رفتار را دروني مي کند؛ ارزش هايي که از جامعۀ خود دريافت کرده است (moral development ,٢٠٠١ ,Reber &Reber ).
آنچه اين کرامت نفس را با خودپنداره گـره ميزنـد، ايـن است که منشأ عزت نفس و کرامت نفس در اخلاق اسلامي، ارزش اخلاقـي اسـت ؛ بـه عبارت ديگر، عزت نفس در اخلاق اسلامي منشأ اخلاقي دارد و کساني به آن دسـت مييابنـد کـه توانسـته باشـند هويت اخلاقي براي خود بسازند.
قبل از مرور يافتـه ها، بايـد گفت آنچه در اين مجال موضوع بحث است ، تأثير شيوه هاي انضباطي در رشد اخلاقـي اسـت ، نه جنبۀ بازدارندگي آن ها؛ چه بسا شيؤە انضباطي خاصي کـاملا بازدارنـده باشـد و سـبب شـود کودک تخلف خود را تکرار نکند؛ ولي درنهايت به تغييرات ثابت رشدي منجـر نشـود و مسـير رشد را مختل کند.
شايد يکي از حکمت هاي اينکه درحال عصبانيت از تأديب کـودک نهي کرده اند (مجلسي، ۱۴۰۳ق : ۱۰۲/۷۶) همين باشد که رفتارهاي انضباطي والدين حمـل بـر تشفي خاطر ميشود، نه بازداري يا رشد کـودک؛ يعنـي والـديني کـه برافروختـه و در هيجـان شديد، شيؤە انضباطي اعمال ميکنند، رفتارشان ازنظر کودک ارزش اخلاقـي و تربيتـي نـدارد، فقط اسباب تخليۀ رواني والدين است و عادلانه نيست .
(۳۶ :۱۳۷۹ اصلي ترين نقش بازي در رشد اخلاقي ، از مرحلۀ سوم بـه بعـد اسـت ؛ يعنـي از زمـاني کـه کودک وارد بازي هاي جمعي و گروهي مي شود، به معنايواقعي رقابت را درک مي کند و بـراي برنده شدن تلاش مي کند.