چکیده:
خودشناسی به مفهوم شناخت حقیقت انسان و پی بردن به ابعاد وجودی مادی و معنوی خود، از جمله مسائل بسیار مهم و تاثیرگذار در نظام اخلاقی اسلام است. از این رو، اندیشمندان و متفکران اسلامی بر اهمیت آن تاکید فراوان داشته اند. شهید مطهری با درک این حقیقت، بر نقش کلیدی خودشناسی در خودسازی، خداشناسی، و تحقق جامعهی ایدآل تاکید نموده است. وی انسان را در تمامی این مراحل نیازمند شناخت صحیح از خود بر اساس آموزههای اسلامی و دینی میداند. نوشتار حاضر با روش اسنادی و با رویکرد توصیفی، دیدگاه ایشان را تحت عنوان «جایگاه خودشناسی در نظام اخلاقی اسلام از دیدگاه شهید مطهری»، بررسی کرده است. در موضوع این نوشتار کار پژوهشی با این عنوان انجام نگرفته است. از اینرو، نوشتار پیش روی میتواند بدون پیشینه بوده و کار نوی به حساب آید. این تحقیق با هدف آشناساختن دانش پژوهان و محققین با اندیشههای فلسفی-اخلاقی شهید مطهری انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"شهید مطهری نیز از جمله اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی معاصر است که بر نقش بسیار مهم شناخت انسان در مسائل اساسی زندگی چون خودسازی، خداشناسی و تحقق جامعهی ایدآل تأکید میکند.
نوشتار پیش روی، با روش اسنادی و با رویکرد توصیفی به بررسی اندیشه این متفکر بزرگ در موضوع فوق پرداخته و به این سئوال اصلی که خودشناسی از منظر شهید مطهری چه جایگاهی در نظام اخلاقی اسلام دارد و اساسا، این شناخت چه تأثیری در اخلاق فردی و اجتماعی انسان میتواند داشته باشد؟ پاسخ میدهد.
بنابر این، خودشناسی برای خودسازی و یافتن جایگاه ویژهی خود در جهان هستی و خداشناسی، امری ضروری است؛ زیرا انسان از این طریق به عظمت خود پی میبرد و از تن دادن به ذلت و انجام رفتارهای غیر اخلاقی پرهیز میکند و با شناخت خدا به عنوان حقیقت هستی، رسیدن به کمال نهایی یا قرب خداوند را آرمان خود میداند.
شهید مطهری اجتماعی بودن چنین به تصویر میکشد: زندگی انسان که اجتماعی است به معنی این است که «ماهیت اجتماعی» دارد؛ از طرفی نیازها، بهرهها و برخورداریها، کارها و فعالیتها ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهرهها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسر نیست؛ از طرف دیگر نوعی اندیشهها، ایدهها، خلق و خویها بر عموم حکومت میکند که به آنها وحدت و یگانگی میبخشد؛ و به تعبیر دیگر، جامعه عبارت است از مجموعهی از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها و ایدهها و آرمانها در یگدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه ورند» (مطهری،1381، ج2، ص331 و 332)."