آنها می‌دزدند، پس هستند! گفتگو و مصاحبه

"مخصوصا اگر این اتفاقات مکرر در ذات اصلا هم عادی نباشند و با هیچ منطقی نشود آن‌ها را پذیرفت اما به هرصورت با خوشحالی هرچه تمام‌تر پذیرفته شده باشند. کسی طرح داستانش را برایت تعریف کرده، بخشی از کارش را خوانده‌ای، می‌توانی آن‌چه را فهمیده‌ای و نفهمیده‌ای یک جوری سرهم کنی و به اسم رمان و داستان خودت بیرون بدهی (این در مورد کار خودم اتفاق افتاده). 3) راه حل دیگر این است که داستان چاپ شده‌ی کسی را برداری و به همان روشی که در مورد ترجمه عمل می‌شود، یعنی با تغییراتی کوچک، به اسم خودت در بیاوری. کسی که مدت‌ها بعد از تو کاری را به چاپ رسانده و می‌دانی دست کم بخش عمده‌ی کارش رونویسی از روی تو بوده و هرجا هم برای رد گم کردن مداخله کرده اشتباه نوشته، چنان از ترجمه یا نوشته‌ی تو حرف می‌زند که یعنی بزرگترین جنایت ادبی را مرتکب شده‌ای و بی‌ارزش‌ترین کارها را ارائه داده‌ای."