خلاصه ماشینی:
ولی بعد از این همه مدت کلمهای به زبان نخواهم راند که دوستی شما با من مخارج برداشته است یا در ولایت غربت به ارقام مخارج زندگیتان میافزائید.
چون الف با را تمام کردهام اگر گاهی از جلوی در مکتب خانهها بگذرم برای این است که صدای تکرار صوت الف با را از زبان بچهها بشنوم.
فکر میکنم و از دیرسال است که این فکر نقش ضمیر من شده است، که زیاد خواندن و دیدن چندان ربطی با زیاد فهیمدن و خوب کار کردن ندارد.
اما دلیل این همه درجات درک و تمیز و توفیقی که در دنبال دارد خود دوست گرامی و اجل شما است.
در همان «شمیران» و در همان خانهی کوچک مشجر که «ورنه» اسم آن را باغ میبرد ولی بیش از این نباید بنویسم تجریش – 16 فرودین ماه 1334 درخت خرزهره هانیبال الخاص – برگرفته از جنگ دفترهای زمانه فروردین 54 دیروز مادرم میگفت این ساختمان بزرگی که نبش خیابان میسازند، قیمت خانهمان را به سیصد هزار تومان خواهد رساند.
درخت، نگهداری لازم دارد و آشنایی و حتی گفتم که به زنهای آسوری مثل این که فقط هنر آشپزخانه را یاد میدهند تا مادرم گفت چی میگی، صدای من بلندتر شد که مگر ندیدم و نمیدانم که دوست داری تو آشپزخانه کار کنی و زحمت بکشی و اصلا یادم نیست که دیده باشم یک روز به درختی وربروی اما زود از خانه آمدم بیرون که دعوامان نشود و قول دادم با سید فردا میآیم.