چکیده:
مفهوم ولایت در تفکر عرفانی دارای جایگاه ویژه و بنیادین است و انسان عرفانی با این مفهوم، حد و تعریف واقعی خود را مییابد. ولایت مقام انسان کامل است. ابنعربی نیز توجه خاصی به مفهوم ولایت دارد و نگاهش به انسان بر محور آن پا میگیرد. بر خلاف مفاهیمی همچون رسالت و نبوت که از شئون این جهان اند، ولایت ارتباطی با شئون این جهان ندارد، بلکه یک مقوله فرازمانی و زوالناپذیر است. ولایت اساس تمام مراتب معنوی انسان است و هر مقام ارجمندی را در خود جای میدهد. ولایت قبل از هر چیزی وصفی از اوصاف حق است و دستیابی انسان به این مقام نشانه شباهت میان او و خدا است؛ شباهت انسان به خداوند در مقام ولایت ظهور مینماید. انسان تنها در نسبت با حق به مقام ارجمند ولایت نایل میشود و دست یافتن به این مقام نسبت انسان با واقعیتهای عالم را نیز دگرگون میسازد؛ انسان ولی نسبت خود با آفریدهها و جهان را از نو تعریف میکند و در جایگاه خلیفه خداوند قرار میگیرد، یعنی نسبت به واقعیتهای جهان سروری و سلطه مییابد.
خلاصه ماشینی:
"انسان تنهـادر نـسبت بـا حـق بـه مقـام ارجمند ولایت نایل میشود و دست یافتن به این مقام نسبت انسان با واقعیت هـای عـالم را نیـز دگرگـون میسازد؛ انسان ولی نسبت خود با آفریده ها و جهان را از نوتعریف میکند و در جایگـاه خلیفـه خداونـد قرار میگیرد، یعنی نسبت به واقعیت های جهان سروری و سلطه مییابد.
٤٩ در مجموع میتوان گفت ، ولایت با ایمان نسبت ناگسستنی دارد و انسان به هر اندازه حقیقت ایمان را در خود بسط دهد و مرتبه ایمانی اش گسترش یابد به همان مقدار حقیقـت ولایـت را در خود پیاده نموده و به مبدأ تقرب یافته است ؛ انسان متناسـب بـا هـر مرتبـه ای از ایمـان از ولایـت بهره مند میشود.
در حقیقت ، بربنیـاد شـباهت کـاملی کـه میـان انـسان و خـدا وجـود دارد، دقیقـا همان طور که خدا تمام امور را میبیند، می شنود، با دقت مورد بررسی قرار میدهـد، بهـره منـدی انسان کامل از اسمایی الهی منجر به بسط سلطه و ولایت او میشـود کـه بـدین واسـطه عـالم را ظاهر و مهار میکند.
٥٦ سخن پایانی در مجموع ، بربنیاد نظریه ولایت در منظومه فکری ابن عربی مخلوق انـسانی همچـون اربـاب و ولی عالم ظاهر میشود و این نشان دهنده آزادی مطلق اوست ؛ چراکه او به عنوان سروری مستقل و خودمختار که دارای اراده است ، در جایگاه خداوند تکیه میزند و ایـن سـروری و سـلطنت بـه اذن خداوند است ."