خلاصه ماشینی:
"برای به ظهور رسیدن این توانایی در خود، باید به "متن جهان هستی" گوش بدهیم با آنچه پیرامون ماست، گفتوگو کنیم، با سیر بیرونی به درون برسیم تا رنگی بودن پدیدهها و پیوند آنها را با خود دریابیم و شاعر، این اتفاق بیشباهت رادر شعر لمس میکند، میبیند و میآفریند.
او دردرونش با سادگیهای "سوسن خاموش" یکی میشود و همه این کشمکشهای درونی را با او قسمت میکند تا وجودی تازه را معنی دهد، شمس در تمامی شعرهایش با آفریدن ترکیبهایی که فقط طرح سادهای از یک زندگی است، همان پیوند با متن جهان بیرون و درون را ایجاد میکند.
در این شعر نزدیکی، مستی علفها، و شمس بهراز یگانگی خویش و در آمیختن با تمامی عالم رسیدهاند، این همان "شدنی" است که شاعر با زبان و تفکرش به آن معنی میدهد."