چکیده:
نابودسازی فرهنگی (ژنوسید فرهنگی) از ابعاد نسلزدایی است، این در حالی است که نسلزدایی فرهنگی در چارچوب معاهدات بینالمللی از جمله کنوانسیون منع و مجازات نسلزدایی، قرار نگرفته و جرمانگاری نشده است. بررسی آرا و رویۀ دادگاههای بینالمللی کیفری از جمله پروندۀ آکایسو، کرستیچ و المهدی این امر را مشخص میکند که نسلزدایی مقید به بعد جسمانی نیست و لزوم جرمانگاری نسلزدایی فرهنگی بهمنظور حمایت از حقوق بشر بنیادین ضروری است. تحقیق حاضر در پاسخ به این پرسش که از منظر حقوق بینالملل کیفری، ماهیت حقوقی نابودسازی فرهنگی چیست و آیا میتوان آن را جرمی بینالمللی شناخت؟ رویۀ قضایی بینالمللی و وضعیت سرزمینهای اشغالی و عملکرد رژیم اسرائیل در تخریب و نابودسازی ابعاد گوناگون فرهنگی فلسطین را مورد مداقه قرار داده است.
Unique places and cultural properties which exist in Palestinian territories have been exposed to destruction alongside Israeliization policies. When cultural properties is destroyed، the relationship between the past، present and future، and in other word historical identity disappears. In such a situation، the conflict between the imperatives of war on the one hand and the preservation of cultural heritage for future generations will cause to countries face with conflicting goals. On the other hand and in the current situation، the fundamental question is raised about the extent to which the regime of international law is able to support and protect suitable cultural properties during occupation، colonialism and armed conflict، in view of the inherent duty of the UNESCO Organization for the Protection of properties and cultural heritages of the countries is becoming more and more important with the acceptance of Palestine membership in this organization. Therefore، the present article attempts to investigate the role of the UNESCO Organization and international law in avoiding or devastating effects of these measures in the Palestinian territories against the properties and cultural heritage and deliberate actions beyond the Israeli military's demand to destroy this heritage.
خلاصه ماشینی:
در خصوص اهمیت جرم دانستن نسل زدایی فرهنگی می توان گفت که اگـر نیت نابود کردن کلی یا جزیی یک گروه ، نسل زدایی تلقی شود، نابودی فیزیکـی اعضـای گـروه ، یکی از شیوه های اجرایی این نیت است (سـه بنـد اول مـادة ٢ عهدنامـه منـع و مجـازات جـرم نسل کشی ) و نابودی فرهنگ آن گروه نیز از راه هایی ماننـد نابودسـازی عمـدی زبـان ، امـاکن و اشیای مذهبی ، ایجاد محدودیت در عمـل بـه آداب و رسـوم ، آزار و اذیـت روحانیـان مـذهبی و روشنفکران یک گروه مورد حمایت حقوق بـین الملـل ، شـیوه هـای غیرفیزیکـی ای هسـتند کـه مرتکبان در این موارد علیه افرادی از اعضای گروه های اقلیت انجام مـی دهنـد؛ گـروه هـایی کـه موجودیتی بالفعل دارند.
١ مثلا مشخص نشده است که در این پرونده ها تعریف کودک یا حد سـنی آن چیست ؟ تاکنون هیچ موردی از ایـن توصـیف و هـیچ قضـاوتی دربـارة ایـن اقـدام از سـوی دیوان های بین المللی ویژه وجود نداشته است (٢٠١٤٥,Ukaj) و انتقال اجباری کودکان از یـک گروه به گروه دیگر در این ماده تحت عنوان نسل زدایی صرف مورد پـذیرش قـرار گرفتـه اسـت (عزیزی، ١٣٨٥: ٢٧٠) و تفاوت بین نسل کشی فیزیکی و نسـل کشـی فرهنگـی را بـه هـیچ وجـه نمیتوان بیشک و شبهه تعیین کرد (٢٠١ :١٩٩٠ ,Chalk and Jonassohn).