چکیده:
انسان شناسی بخشی از جهان بینی و نیز بخش قابل توجهی از معرفت دینی را تشکیل می دهد؛ معرفتی که به انسان کمک می کند تا از خسران و انحطاط بپرهیزد و در امان بماند و به رستگاری و تقرب به خدا نائل آید. شناخت ساختار تعالی بخش آدمی و توانایی های فطری او اساس فهم و معرفت نسبت به مهم ترین مسائل علوم انسانی است. اگر جهان بینی ما مادی باشد، در مورد انسان و فضایل و رذایل او یک نوع قضاوت خواهیم کرد. بر عکس، اگر جهان بینی ما الهی باشد، در مورد انسان و عناصر شخصیتی و ماهیت وی، به نوعی دیگر قضاوت خواهیم نمود. طبیعتا نظام اخلاقی ما بر اساس هر یک از این دو جهان بینی متفاوت می شود. کسانی که تنها به ساختار و جنبه های مادی انسان می نگرند، در حقیقت کمترین و کوچک ترین بخش از وجود انسان را شناخته اند، درحالی که اصول اخلاقی و انسانی باید بر اساس شناسایی تمام وجود انسان (اعم از جسم و روح) مورد بررسی قرار گیرد؛ در همین راستا، نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا بخشی از معرفت وحیانی؛ یعنی ساختار و توانایی های تعالی بخش انسان را بر اساس آموزه های دینی بیان نماید؛ زیرا آگاهی از ساختار و توانایی های معنوی و متعالی آدمی، راهنمای انسان در زندگی و رفتارش خواهد بود.
Anthropology is a part of a worldview as well as a significant part of religious knowledge، which helps a person to avoid loss and degeneration and to remain safe to achieve salvation. Understanding the human excellence and his abilities is the basis of understanding of the most important issues in anthropology. If we have a materialistic worldview، we will judge about humanity and his virtues and vices in a way which completely different from the situation that we have a divine worldview to will judge about man and his personality elements and his nature. Naturally، our moral system varies according to each of these two worldviews. Those who only see the material aspects of mankind، in fact، have recognized the smallest part of human existence، while the moral and human principles must be examined on the basis of the identification of all human existence (body and soul). The author in this paper tries to express a part of the structure and abilities of human being which guide the man in his life and behavior based on religious teachings.
خلاصه ماشینی:
"پیامبر خدا (ص) در بیانی صریح و روشن در اینباره میفرماید: «هیچ بندهای نیست، مگر آنکه در صورتش دو چشم است که امور مربوط به دنیایش را میبیند و دو چشمی است که با آن امور مربوط به آخرتش را مشاهده میکند؛ اگر خداوند خیر بندهای را بخواهد، دو چشم قلبش را میگشاید و او را به وعدههای غیبی و آنچه غایب است، بینا میسازد؛ پس او با غیب، به غیب ایمان میآورد» (أبو شجاع دیلمی، 1406، 4: 14)؛ البته مقصود آن حضرت از این بیان، چشم و گوش ظاهری نیست، بلکه قوای ادراکی است؛ یعنی همانگونه که چشم و گوش، قوای ادراکی سر انسان است، قلب او نیز از قوای ادراکی برخوردار است؛ از اینرو امام علی (ع) منشأ و منبع حکمت را قلب میداند و میفرماید: «حکمت، درختی است که در قلب میروید و میوهاش در زبان جاری میشود» (لیثی واسطی، 1376: 21).
امام صادق (ع) در اینباره به سلیمان بن خالد میگوید: «ای سلیمان، همانا تو از قلب و قوای شنوایی برخورداری؛ و خدا اگر هدایت بندهاش را بخواهد، گوشهای قلبش را میگشاید؛ اگر جز آن برایش بخواهد، بر گوشهای قلبش مهر خواهد زد و هرگز اصلاح نخواهد شد؛ و این همان کلام خداست که میفرماید: یا بر قلبهایی که قفلها نهاده شده (محمد/24)» (ابو جعفر برقی، 1371، 1: 200)؛ بنابراین، قلب بهعنوان یکی از ابزارهای مهم ادراکی و شناختی انسان، جزء ساختار متعالی آدمی است و بخش وسیعی از شناخت انسان، به آن ارتباط خواهد داشت."