چکیده:
در ساختار جهان بینی عرفان حلقه، ابلیس نقش برجسته ای را ایفا می کند؛ به طوری که یکی از تکیه گاه های مبنایی آن، وجود ابلیس است. رشد روزافزون پیروان عرفان حلقه و شدت آسیبزایی اعتقادات آن به ویژه جایگاه ویژه ابلیس، پدید آمدن این نوشتار نقد محور را ضروری میسازد. پرسش این است که نقش ابلیس در نظام عرفان حلقه چیست؟ از منظر عرفان حلقه، ابلیس که با طراحی ماموریتی الهی، سر از سجده به آدم باز میزند، میتواند انسان را کنترل نماید؛ وی ملکی است که ماموریت خاصی در مورد انسان به عهده دارد. این اعتقادات عرفان حلقه نقدهای عقلی و نقلی را به خود متوجه میکند.
In the structure of mysticism of the Circle، devil plays a prominent role، as one of foundations this movement. Growth of the followers of this spiritual movement and the harmfulness of its beliefs، especially about the special position of devil، make this critical essay so necessity. The question is that، what is the role of the devil in the circular mystic system? From the point of view of the mysticism of the circle، the devil، which prevented from the prostrate to mankind through the design of the divine mission، can control man. He is an angel who has a special mission in humans. These mystic beliefs in the mysticism of circle encountered with some rational and transcendental critique.
خلاصه ماشینی:
"این ملک که مجموعه هوشمندی حاکم بر جهان هستی است، در این جهان دو قطبی به صورت دو هوشمندی مثبت و منفی نمایان میشود (طاهری، 2011: 89)؛ به عبارت دیگر، ملکی در رأس تمام این جهان وجود دارد که علاوه بر وضع قوانین به اجرای آن و نگهداشتن ستونهای عرش الهی و نشان دادن نتیجه قوانین هستی میپردازد؛ این ملک، نقش تعیینکنندهای ایفا مینماید؛ بنابراین این ملک، همان هوشمندی حاکم بر جهان هستی یا شعور کیهانی است؛ از سوی دیگر «آفرینش بر اساس طراحی دقیق و حساب شدهای است که بهوسیله ملائک تحقق مییابد»(طاهری، 2011: 13 ب)؛ ابلیس از آن جهت که مأموریت الهی خود (سجده نکردن به آدم و خلق جهان دو قطبی) را انجام داده، در گروه ملائکه جای میگیرد (همان).
مأموریتهای خاصی دارند که هر گروه از کارگزاران در هر مرحلهای از مسیر بازگشت آدم به مبدأ آفرینش، مأموریتش به پایان میرسد، اما از میان ملائک، تنها ابلیس است که مأموریتش تا پایان چرخه ادامه دارد و تا رسیدن به سرانجام چرخه سر به سجده بر آدم فرود نمیآورد» (طاهری، 2011: 14 ب)؛ مأموریت ابلیس در ساختن انسان آنقدر خطیر است که تا نهایت چرخه ادامه مییابد؛ زیرا عامل دو قطبی بودن این چرخه است و بدون ایفای نقش او در این عالم تضاد (خیر و شر) به وجود نمیآمد و بدون تضاد، اختیار و انتخاب آدم و رشد او در جهت کمال بیمعنی خواهد بود (همان).
در تبیین این مسئله چنین باوری دارند که «ابلیس از جهت ایفای نقش آتش در برابر انسان در زمره اجنه محسوب میشود، اما بهعنوان کارگزاری که بر اساس طرحی از پیش تعیینشده، مأموریت خود را انجام داده (آدم را به صحنه آزمایش و پختگی کشانده) است، در گروه ملائک جای میگیرد»(همان)؛ بنابراین میتوان گفت هر کسی که کارگزار الهی و در این چرخه کاری انجام میدهد، ملک است."