چکیده:
سنت و مدرنیته دو مقوله مهم در فلسفه و روانشناسی هستند که در ساختار شخصیت انسان و آینده او تأثیر بسزایی دارند. به تبع آنها ادبیات بالأخص شعر نیز تحت تأثیر سنت و مدرنیته قرار میگیرد و بدون شناخت تأثیر سنت و مدرنیته در نوع نگرش شاعر و روشنفکر نمیتوان به قصد و منظور اصلی آنها پی برد. از آنجا که ادبیات و به طور کلی هنر به عنوان یکی از عناصر اجتماعی جامعه فارسی و عربی بنا بر اصل ارتباطات اجتماعی و تأثیر و تأثر فرهنگی، تحت تأثیر تمدن و فرهنگ غرب قرار گرفت شعر معاصر نیز در روند تأثیرپذیری از مدرنیته غربی رویکردهای متفاوتی داشته است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به بررسی آثار دو شاعر روشنفکر تاریخی جامعه معاصر ایران و عرب: ادونیس و اخوان پرداخته تا دیدگاه و نظر آنها را در خصوص این دو مقوله تبیین نماید. این دو شاعر در آثار خود نه سنت را بر اطلاق، اصل قرار میدهند و نه مدرنیته را؛ بلکه سنت را در قالب مدرنیته و در پرتو عقل فلسفه عصر روشنگری برای تبیین معضلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه به کار میگیرند و گذشته را پلی برای ورود به آینده میدانند.
خلاصه ماشینی:
پيشينه تحقيق در اينجا اشاره به اين نکته لازم است که چنـين مطالعـه بـين رشـته اي در ادبيـات ، پيشينه اي کوتاه دارد؛ ولي در عين حال ميتوان در ادبيات عربي به منابعي اشاره کرد که اين گونه مطالعه در آن ها به شکل ديگري انجام پذيرفته است که از آن جمله است : ١٢/ «الثابت والمتحول »: ادونيس «التراث العربي کمصدر في نظريۀ المعرفۀ والإبداع في الشعر العربي المعاصر»: طـراد الکبيسي «استدعاء الشخصيات التراثيۀ في الشعر العربي المعاصر»: علي عشري زايد در ادبيات فارسي هم ميتوان به منابعي همچون : «آواز چگور»: محمدرضا محمدي آملي «نگاهي نو به فلسفه و فرهنگ »: رضا داوري اردکاني «حقيقت و زيبايي»: بابک احمدي اشاره کرد که هر يک از آن ها با وجود تبيين ارتباط بين سنت و مدرنيته و اشـاره بـه وجوه اشتراک و افتراق برخي ادبا در اين خصوص به مطلبي که ايـن مقالـه در صـدد آن است نپرداخته اند و طبق بررسيهاي به عمل آمده در زمينه تطبيق اين دو عنصـر يعنـي سنت و مدرنيته با رويکرد فلسفي و روان شناسي اثري تا کنون نگاشته نشده است و ايـن مقاله ميتواند به عنوان اولين مقاله در راستاي موضوع مذکور تلقي شود.
در تعريف هايدگر از اثر هنري بايد به اين امر توجه کـرد کـه اثـر هنـري زنـده اسـت و اخوان و ادونيس ، بين سنت و مدرنيته (تحليل و نقد آراء با رويکرد فلسفي و روان شناسي )/ ١٣ همانند جهان ، تاريخ و زندگي دارد تاريخي که نميتوان سنت را جـداي از آن دانسـت و زندگياي که نميتوان پويايي عقل فلسفه روشـنگري را از آن دور کـرد و در ايـن راسـتا «منش مهم اثر هنري اين است که جهان خـود را مـيسـازد و بـه دنيـاي خـود شـکل ميدهد»(همان : ٥٣٤).