چکیده:
در نتیجهی بررسیهای باستانشناختیِ دو دههی اخیر در فلاتمرکزی ایران، شماری محوطهی پارینهسنگی کشف شده است که تعدادی از آنها در استان سمنان امروزی جای میگیرند. تحولات فرهنگی شمال فلاتمرکزی در طول آخرین چرخهی یخچالی نسبت به زاگرس کمتر شناخته شده و بهنظر میرسد در طول دوران پلیئستوسن جدید این پهنه هم بهعنوان کوریدور برای گسترش قلمرو زیستی گروههای انسانی و هم بهعنوان محل زندگی استفاده میشده است. بررسی شهرستان دامغان بهدلیل مبهم بودن وضعیت این پهنه، سنجش موقعیت راهبردی آن در فرضیات و نیز بررسی گوناگونیِ راهبردهای سازشی در چشماندازهای باز، خشک و نیمهخشک در فلات ایران انجام شد. پرسشهای پژوهش شامل آن بود که آیا میتوان محوطههایِ بازی مانند میرک، دلازیان و صوفیآباد در سمنان-سرخه را در بخشهای شرقیتری چون دامغان-شاهرود نیز یافت؟ و اگر آری، آیا از نظر زمانی قابلمقایسه با محوطههای گروه اول خواهد بود؟ در نتیجهی بررسیهای میدانی، محوطهی روبازی در جنوب شهر دامغان و شمالغرب کویر حاجیعلیقلی (چاهجم) یافت شد و «چاهجم» نام گرفت. پژوهش برروی یافتهها بهروشهای کتابخانهای، بررسی میدانی و آزمایشگاهی انجام پذیرفت. در سطح محوطهی چاهجم، گونههای مختلف دستساختههای سنگی در سطحی وسیع (حدود 2×9 کیلومتر) پراکنده شدهاند. شواهد فعالیتهای انسانی در چاهجم و در پهنهای که امروزه اقلیم خشک دارد، احتمالاً از شرایط متفاوت اقلیمی/محیطی در دورهی پلیئستوسن جدید در بخش مرکزی فلات ایران حکایت میکند. این شواهد باز هم نشانداد که میتوان بخش شمالی فلاتمرکزی را بهعنوان کوریدور و محل زندگی گروههای انسانی در پلیئستوسن جدید در نظر گرفت. براساس گونهشناسی دستساختههای سنگی بهنظر میرسد دورهی اصلی حضور انسان در چشمانداز چاهجم، دورهی پارینهسنگی میانی باشد؛ بنابراین، از نظر گاهنگاری، قابلمقایسه با محوطههای روباز کشف شده در موقعیت سمنان-سرخه است.