چکیده:
تحقیق حاضر درصدد بررسی آثار حقوقی وجود حیات بعد از اعمال مجازات قصاص در فقه و حقوق ایران است . نزد فقها در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه ، کسی که محکوم به اعدام میشود، اگر پس از اجرای حکم اعدام ، سلب حیات رخ داد و متخصص مربوطه آن را تایید کرد، حکم صادره در مورد محکوم علیه به طور کامل از لحاظ ماهوی و هم از لحاظ تشریفات اجرای حکم پایان یافته است ، حال اگر فرد به طور معجزه آسایی زنده شود، این یک حیات جدید به حساب میآید در حالی که حکم اعدام مربوط به حیات قبلی بود که تمام و کمال اجرا شده و تحقق یافته است ؛ اما دیدگاه مشهور فقها، به دلیل رعایت شرط مماثلت و به دلیل حق قصاص در زمره حق الناس است ، از این رو در صورت درخواست ولی دم حق تکرار قصاص یا حق عفو یا دریافت دیه از قاتل برای او ثابت است و جراحاتی که در اثر قصاص ناقص برای جانی پیدا شده ، داخل در قصاص بوده و به حساب نیامده ، از این نظر جانی، مجنی علیه محسوب شده و حق قصاص جرح یا دریافت دیه را خواهد داشت و قانون مجازات اسلامی ١٣٩٢ نیز دیدگاه مشهور را پذیرفته است . به نظر می رسد با توجه به ایرادهایی که بـر نظـر مـشهور فقهای امامیه وارد است ، قانون گذار می تواند مادة ٤٣٨ قانون مجازات اسلامی را مطابق با نظر غیرمشهور که به نظر، دارای مبنا و ادله ی قوی تر می باشد مبتنی نماید.
خلاصه ماشینی:
"از ماده ٤٣٦ قانون مجازات اسلامی چنین برداشت می شود که استیفای قصاص به صورتی که موجب آزار مجرم باشد، ممنوع است ؛ یعنی استحقاق قصاص برای جانی بعد از مرتبۀ اول مستلزم دو بار رنج جسمی است ، در حالی که وی به واسطۀ جنایتی که انجام داده مستحق یک بار قصاص شدن و درد جسمی است ، ولی به نظر میآید که این برداشت صحیح نمیباشد چون جنبه های جسمی اگر چه مهم هستند، ولی ملاحظۀ این جوانب در جنایات از طرف شارع مقدس غیر ثابت بوده ، بلکه عدم ثبوت آن اجمالا ثابت شده است ، زیرا جنایتی که سبب قصاص می شود گاهی مبتنی بر زجر جسمی مجنی علیه به دلیل ١ - علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، قواعد الأحکام فی معرفه الحلال و الحرام ، جلد سوم ، چاپ اول ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزة علمیۀ قم ، ١٤١٣، ١٤١٣، ص ٦٢٩."