چکیده:
قاعده الخراج بالضمان، از قواعدی است که عینا و با همین الفاظ، از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل شده و فقهای اهلسنت و امامیه در استدلالهای فقهی به آن اشاره یا استناد کردهاند. مفهوم اجمالی این قاعده اگرچه روشن و بیانگر ملازمه بین منفعت و خسارت است، اما محدوده اجرای آن معرکه آراء است. از یک طرف برخی از فقها وقعی به آن ننهاده و بهواسطه ضعیف بودن روایت استنادی به آن عمل نکردهاند. از طرف دیگر عدهای محدوده آن را به تمامی معاملات و موارد ضمان قهری گسترش دادهاند. بهنظر میرسد با توجه به نقد و بررسی استدلالهای موافقین و مخالفین، باید مفهوم این قاعده را به عنوان یک اصل، به تمامی معاملات صحیح و فاسد و موارد ضمان قهری تسری داد، اما باید توجه داشت که مواردی چون معاملات ربوی از تحت این قاعده خروج موضوعی دارد و تخصصا بیرون است و موضوعاتی چون قمار و شرطبندی را باید تخصیصا و به موجب دلیل خاص خارج دانست. علاوه بر این، قواعد مشابهی وجود دارد که آنها نیز بیانگر ملازمه بین منفعت و خسارت است، که با تحلیل آنها، به این نتیجه رسیدهایم که هر یک از این قواعد بیانگر مفاد کامل قاعده خراج یا بخشی از آن است.
خلاصه ماشینی:
خراج، در این قاعده به اعتقاد بسیاری از فقها، با توجه به معنای لغوی، معنای وسیعیتری دارد و بیانکننده تلازم بین ضمان و ریسک با سود و فایده را بیان می کند و از این رو هرگاه شخصی به حکم شرع ضامن تلف مالی باشد، در صورت بهرهبرداری از منافع آن، با رد مال به صاحبش، ملزم به رد منافع نیست؛ زیرا ضامن مال بوده، و منافع و خراج در قبال این ضمان است (مکارم شیرازی، 1411ق، 2/305)، به همین جهت در خیار عیب گفته شده است: حصول مجانی زیادتی منفصل(مانند کسب و غله) برای مشتری که از اصل مال حاصل نشده، مانع از رد به واسطه عیب نیست؛ زیرا مشتری این زیادتی را در مقابل ضمان و پذیرش ریسک مالک شده، و بخشی از مبیع نیست تا در مقابل بخشی از ثمن قرار گیرد (رستم باز اللبنانی، 1406ق، 56).
کتب روایی امامیه بهجز «مستدرک الوسائل»، از این قاعده با همین الفاظ، ذکری به میان نیامده و تنها با روایاتی مواجه میشویم که مضمون قاعده خراج با عبارتهای دیگر تکرار شده است، مانند: روایت مرسل اسحاق بن عمار (خویی، بیتا، 3/135) از امام صادق( که مطابق آن در موردی که خانهای به صورت بیع شرط فروخته شده و سؤال شده که مالکیت منافع خانه در مدت یک سالی که بایع حق فسخ دارد، برای چه کسی است؟ امام فرمودهاند: منافع برای مشتری است، زیرا اگر خانه در این مدت آتش بگیرد، مال مشتری از بین رفته است [٢٣٠٤٧] محمد بن الحسن بإسناده عن الحسین بن سعید، عن صفوان، عن إسحاق بن عمار قال: حدثنی من سمع أباعبدالله( و سأله رجل و أنا عنده، فقال: رجل مسلم احتاج إلی بیع داره فجاء إلی اخیه، فقال: أبیعک داری هذه، وتکون لک احب إلی من ان تکون لغیرک علی ان تشترط لی إن أنا جئتک بثمنها إلی سنة أن ترد علی؟ فقال: لا بأس بهذا إن جاء بثمنها إلی سنة ردها علیه.