چکیده:
اعتباریات پایۀ علوم انسانیِ اسلامی است، در صورتیکه نگاه جامع و فلسفی به آن داشته باشیم و آن را جزیی از مباحث وجودی بدانیم. در حقیقت انسان موجودی تکوینی و حقیقی است که امور خود را در زیست دنیویی و با زبان اعتبار بیان میکند. بنابراین اعتباریات رابطۀ تنگاتنگی با انسانشناسی و معرفتشناسی دارد و این جهت است که پایۀ علوم انسانی قرار میگیرد. و به این دلیل است که گزارههای علوم انسانی ـ از جمله گزارههای فقهی و حقوقی ـ اعتباری هستند، نه حقیقی و برهان در این علوم جایگاهی ندارد. آنچه در این علوم مهم است، جلب منفعت و دفع ضرر و کسب کمال و سعادت است و در علوم انسانیِ اسلامی رسیدن به قرب الهی است. اما کسانی که گزارههای فقهی و حقوقی را حقیقی میدانند، خلط بین تکوین و تشریع کردهاند، زیرا رابطۀ واقعی در جایی است که رابطۀ علت و معلول برقرار باشد، اما در مسائل فقهی و حقوقی حکمی با جعل شارع و قانونگذار اعتبار شده است و هیچ منشأ تکوینی ندارد. بلکه مقررات شرعی یا عرفیِ قانونی است که وضع شده است.
The theory of conventions is the basis of Islamic humanities, if it is viewed from a philosophical and holistic perspective and taken as part of existential discussions. In reality, humans are genuine and real beings that express their needs in this world through the language of conventions. Therefore conventions is intertwined with anthropology and epistemology and acts as the pillar of Islamic humanities. Propositions in the humanities including propositions in jurisdiction and law are conventions and do not necessitate proof. What is important in these sciences is to attract benifit and dispose loss and gain perfection and prosperity and in Islamic humanities the aim is to reach closeness to Allah.But those who take jurisprudence and legal propositions as genuine have mixed genesis and decree. Since genuine relationships exist in areas where there is a relationship between cause and effect. In jurisprudence and legal issues a law is validated through a judge and has no genesis. Rather religious or customary laws are taken from the validity of the judge or a legislator.
خلاصه ماشینی:
اعتبار معانی متعددی دارد، اما معنـایی کـه در بحـث ادراکـات اعتبـاری مـدنظر اسـت ، [طباطبائی ١٤٣٢: ٢٥٨] به معنای تصور و تصدیقی که در ماوراء ظـرف عمـل تحقیقـی ندارد، «فرض هایی» که «ذهن به منظور رفع احتیاجات حیاتی، آن هـا را سـاخته و جنبـۀ وصفی و قراردادی و فرضی و اعتبـاری دارد و بـا واقـع سـروکاری نـدارد» [طباطبـائی ١٣٦٤: ١٣٨/٢ پاورقی مطهری] علامهدر تعریف اعتبار مینویسد: «أن الاعتبار إعطاء حد الشیء أو حکمه لشیء آخر بفعل الوهم و تصرفه » [طباطبـائی ١٤٢٨: ٣٥٣ ـ ٣٥٤] طبـق تحلیل عمیق علامه از ادراکات اعتباری؛ حقیقت اعتباریات ، حقیفـت کـنش معنـیدار و ارادی انسان است که مطابق خارجی ندارد،اگرچه دارای نفس الامـر اسـتو ایـن مطلـب دربارٔە همۀ قوانین و شوون و سنن اجتماعی و زیست اجتماعی انسان هم جاری اسـت ؛ [طباطبائی ١٤١٧: ٥٣/٨] بنابراین ادراکات اعتباری، حد منطقی ندارند و برهـان ناپذیرنـد.
و این ماهیت علوم انسانی اسلامی است که نه نسبیگراسـت و نه آن را در جامۀ گزاره های حقیقی پیچیده استو در آن گـزاره هـای حقیقـی و اعتبـاری تفکیک شده اند و در دام خلط حقیقت و اعتبار هـم گرفتـار نیامـده اسـت .
اما این که بین اعتبارات انسانی و اعتبار الهـی فـرق بگـذاریم ، و بگـوییم اعتباریـاتی کـه انسان ها جعل میکنند، چون تابع احساسات و اهداف و انگیزه هـای آنـان اسـت ، رابطـۀ منطقی با گزاره های حقیقی ندارند، اما اعتباریاتی که شـارع جعـل مـیکنـد، چـون تـابع مصالح و مفاسد نفس الامری هستند، تغییرناپذیرند [همان : ١٩] نیز مستموع نیست .