چکیده:
دین اسلام بهعنوان آخرین و کاملترین دین وحیانی برای سامان گرفتن زندگی بشریت در حوزه فردی و جمعی مطرحشده است. مولفههای زیستبوم اجتماعی افراد بهعنوان روی دیگر سکه در جهانبینی اسلامی، آیات و روایت فراوان را به خود اختصاص داده است. اصول و ارکان این آموزهها در قالب دستورها و ضوابط فقهی، در احکام ضروری (واجب)، مطلوب (مستحب)، حرام (نهی موکد) و ناپسند (مکروه) مطرح گردیده تا فرد مسلمان انگیزه لازم را برای رعایت آنها داشته باشد. در این میان برای نهادینه شدن این مولفههای قرآنی و الهی در زندگی اجتماعی و فردی جوامع مسلمان، رسالت شخصی پیامبر اکرم جایگاه کلیدی دارد. فردی که در قرآن کریم برای دخالت در زندگی مردم، اولی و دارای ولایت معرفیشده است (النّبیّ اولی بالموءمنین من انفسهم). اغلب اندیشمندان، قرآنپژوهان و مفسران در پیرو همین آیه، بر مبنای توجه به اتمام و اکمال دین اسلام، شان، شخصیت و جایگاه بنیادین پیامبر اکرم (ص) را مختص به مسائل دینی ـ فردی صرف ندانسته بلکه برای سامان گرفتن سرشت اجتماعی بشر، سعادت دنیوی و اخروی جوامع اسلامی، دستیابی به حکومت و سایر ابعاد پیشرفت و تکوین نظام اجتماعی در جوامع اسلامی بر نقش کلیدی وی تاکیددارند. پژوهش حاضر میکوشید بر روش ـ توصیفی تحلیلی وبر مبنای مطالعات کتابخانهای ـ اسنادی به سوال اصلی زیر پاسخ دهد که پیامبر اکرم (ص) از چه طریقی به تکوین نظام اجتماعی در جوامع اسلامی پرداخته است؟
یافتههای پژوهش در چارچوب و رهیافت تئوریک ساختار ـ کارگزار کالین های حاکی از آن است که تشکیل حکومت اسلامی بهعنوان لازمهی نظم اجتماعی و از ضروریات زندگی بشری، در همه مکاتب و ادیان آسمانی موردتوجه واقعشده است، در دین اسلام این امر بیشتر از پیش موردنظر است که پیامبر اکرم (ص) در ایجاد، تکوین و تداوم نظام اجتماعی در جوامع اسلامی نقش مهم و بنیادینی دارد؛ ازاینرو ساختار (دین اسلام، آیات و روایات قرانی)، و کارگزار (اقدامات عملی پیامبر اکرم ص) بهعنوان دوروی یک سکه و مکمل هم در این امر نقشی کلیدی دارند هرچند که در آخر این نقش مهم و کلیدی کارگزار است که آموزههای نظری ساختار را نهادینه و عملی میکند
خلاصه ماشینی:
"پژوهش حاضر میکوشد به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و اسنادی، به سؤال اصلی زیر پاسخ دهد که پیامبر اکرم(، از چه طریقی به تکوین نظام اجتماعی در جوامع اسلامی پرداخته است؟ یافتههای پژوهش، در چارچوب و رهیافت تئوریک ساختار - کارگزار کالینهای، حاکی از آن است که تشکیل حکومت بهعنوان لازمۀ نظم اجتماعی و از ضروریات زندگی بشری، در همۀ مکاتب و ادیان آسمانی، مورد توجه واقع شده است.
در پژوهش پیش رو، نویسندگان میکوشند به سؤال زیر پاسخ دهند که پیامبر( بهعنوان کارگزار دین مبین اسلام، با چه راه و روشی، به دنبال تحقق نظام اجتماعی برای بشریت بوده است؟ در پاسخ، نویسندگان فرض را برآن میگیرند که پیامبر اکرم( با تشکیل حکومت اسلامی که لازمۀ نظم اجتماعی است، نقش مهمی در تکوین نظام اجتماعی در جوامع اسلامی داشته است.
شکرالله خاکرند، اصغر منتظرالقائم و محمدعلی چلونگر (1386)، «پیامبر اسلام( و جهانبینی تمدن ساز دینی»، در مقاله دنبال پاسخ به این سؤال است که کدام مؤلفههای حکومتداری پیامبر، میتواند در تمدنسازی جوامع اسلامی، نقش بازی کند و به این نتیجه رسیده است که در جهانبینی تمدنساز دینی پیامبر(، بخشهایی از پروسۀ تمدنسازی به مفهوم متعارف آن (کسب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعی، گسترش رفاه، استقرار امنیت در سایۀ حاکمیت قوانین عرفی و دولت مقتدر) مورد تأیید قرار میگیرد، ولی از آنجا که در انسانشناسی دینی، به بعد اخروی و معنوی انسان اصالت داده میشود، با شکوفا کردن و مبعوث کردن استعدادها و ظرفیتهای معنوی انسان، او را به سطحی از قدرت میرساند که میتواند خود را از غلبۀ عوامل رایج تأثیرگذار محیطی خارج کرده، راه رشد معنوی و مادی را بهرغم موانع محیطی در پیش بگیرد."