چکیده:
چزاره پاوزه (1950-1908) یکی از چهره های سرشناس ادبیات ایتالیا در قرن بیستم است. جوهره فعالیتهای ادبی وی از لحاظ زمانی میان دو جریان فکری و هنری سمبولیسم جادوئی و نئورئالیسم قرار دارد. پاوزه شاعر و داستانسرای پرضدونقیضی است که هماره به دنبال خلق اثری متفاوت و یگانه است و تمام زندگی خویش را صرف این غایت می نماید هرچند که آشفتگی روحی و روانی و تشویش بیش از حد در زندگی شخصی وی هماره بر آثارش نوعی سایه بدبینی افکنده است. در آثار او خیلی از عناصر موجود در طبیعت سخاوتمند خداوند به سان معرف و سمبل برخی معانی حقیقت زندگی انسان مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مقاله بخصوص به بررسی معنی "دریا" در برخی اشعار و داستانهای او پرداخته می شود. دریا گاه نماد عدم، نیستی، پوچی و مرگ است و گاه به معنای کنجکاوی ذاتی انسان و در پی آن مبدل به حقیقتی می شود که آدمی را به زندگی هرچه بیشتر متصل نگه می دارد.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله براي مطالعه ارزش اين سفر در سيرو تحول زندگي پرسوناژهاي پاوزه به بررسي برخي آثار او کـه در آنهـا نماد دريا به خوبي و به وضوح به کار برده شده است پرداخته مي شود و در اين راستا از اولين آثار نويسنده و شاعر آغاز مي کنيم جهت شناسايي چرا و چگونه معني دريا به شکل مستمر از يـک اثر تا اثر ادبي ديگر، در ذهن نويسنده و به دنبال آن در ذهن شخصيت اول اثر، تغيير مي کند.
البته در طي دوران تبعيد پاوزه اشعار زياد ديگـري نيـز مـي سـرايد و در ايـن حين شايد زندگي شاعر در تبعيد را بتوان با طول امواج دريا در شعر Terre bruciate (زمين هاي سوخته ) نگاشته شده در ماه اوت سال ١٩٣٥مقايسه کرد: «صداي درياي خسته را مي شنوم که خود را مي کوبد و دوباره مي کوبد بـر سـاحل /(...
از چنين منظري مسئله " انحلال و فناپذيري همـه چيز" يکي از پايه هاي تفکر رسيدن به پايان زندگي است ، به عبارتي ديگر فقدان معناي واقعي زندگي لاجرم در ذهن نويسنده به مانند اعلام پايـان قريـب خـود زنـدگي اسـت چـرا کـه در صورت فقدان نيروي ذاتي ١ موجود در هر انساني که او را به هر دليلي به زنـدگي و بـه حفـظ بقا، به هر شکلي ، متصل نگاه مي دارد و به زندگي آدمي معنا و هدف مـي بخشـد، زنـدگي در ذهن شاعر ارزش واقعي خويش را از دست مي دهد.