چکیده:
همواره میان جاهطلبیهای طبیعتگرایانه و داوریهای شکاکانۀ هیوم تناقضی اجتنابناپذیر وجود دارد. برخی منتقدان معاصر وی به دلیل اینکه پایههای نظام طبیعتگرایانه هیوم، بهعنوان ویرانگر دفاع لاهوتی معاصر او، معرفت آدمی را به طبیعت آدمی تخصیص میداد، عنوان شکاک ملحد را به وی منتسب کردند. پس از مرگ هیوم، منتقدانش تفسیر طبیعتگرایانه را بر پیکرۀ نظام فلسفی وی وارد ساختند. ما در این مقاله نخست نشان میدهیم که بلندپروازیهای هیوم برای تثبیت علم اخلاق، وی را به سمت طبیعت آدمی سوق داد و پژوهشهایش را در تلۀ شکاکیت گرفتار ساخت. سپس با نگاهی تحلیلی بر اندیشه هیوم و نیز با بررسی آرای منتقدان و مدافعان وی و نمایانساختن اهداف پنهان وی از طرح شک، درستی یا نادرستی برچسب شکاک یا ملحد الصاقی به وی را بررسی میکنیم. همچنین درنهایت میکوشیم غبار شکاکیت را از چهرۀ نظام طبیعتگرایانه وی بزداییم و نشان دهیم که حتی پژوهشهای در معرض شکاکیت وی نیز با پیامدهای انکار وجود خدا در تعارض است. بنا بر یافتههای این مقاله، شکاکیت برای هیوم نه ابزاری برای سستساختن پایههای اندیشه، بلکه پُلی برای رسیدن به هدف است و شایسته است او را یک اخلاقگرای عقلانی بنامیم.
خلاصه ماشینی:
H. Grose) و مدافعانی مانند نورمن کمپ اسمیت (Norman Kemp Smith)، جان لایرد (John Laird)، گاسگین (Gaskin) و چارلز هندل (Charles Handel) روپوش دروغین شکگرایی را از پیکرۀ نظام فلسفی هیوم بزداییم؛ زیرا پژوهش ما نشان میدهد هدف هیوم از شکگرایی، نشاندادن بیمبنابودن باورهای حسی متعارف ما نیست، بلکه یافتن منبع سومی بجز حس و عقل برای آنهاست.
هیوم در کتاب تحقیق درباره فهم انسانی از شرط سومی نیز سخن به میان میآورد و میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که تصور رابطۀ ضروری از کدام انطباع برمیخیزد؟ او پس از بررسیهای طولانی به این نتیجه میرسد که این تصور نه با شهود و نه با برهان قابل اثبات یا قابلدریافت نیست، پس تنها منشأ دیگر تجربه است؛ یعنی وقتی در بیش از یک مورد، دیدیم که دو امر مختلف با یکدیگر پیوستگی دائمی دارند، همین تکرار برای ما عادت ایجاد میکند و در این هنگام، آن عادت روانشناختی برای ما حالت نفسانی دیگری بهنام تداعی معانی را سبب میشود که آن نیز بخشی از غرایز طبیعی است که هیچ نوع استدلال یا علل عقلانی قادر به ایجاد یا جلوگیری از آن نیست (Hume, 1999: 27) در فصل پنجم و فصل ششم از رساله، هیوم دربارۀ جوهر روحانی و در مورد باور به وجود خویشتن خویش نیز بحث میکند.
آنتونی فلو در پژوهش خود با عنوان فلسفۀ باور هیوم (Hume’s Philosophy of Belief) بیان میکند که هیوم در رساله در مقایسه با کتاب تحقیق درباب فهم بشر به هیچ هدف جدلی سیاسی که در تقابل با دین باشد، اشارهای نکرده است (Flew, 1961: 52).