چکیده:
در روند رشد شهرها، همیشه جامعه های شهری در مسیر دست یافتن به هدفهای مشخص شده مورد بهره
برداری قرار گرفته اند. برخلاف ابزارها و ماشینهایی که بر مبنای طراحی های دقیق شکل گرفتهاند، شهرها
به نوع خود، ابزار جمعی محسوب میشوند که از اول پیدایش خود، همیشه بر برنامه ریزی شهری از پیش
تعیین شده بنا نشده اند و بیشتر مولفههای شکل دهنده آن ها به صورت خود به خودی و در سادگی ظهور و
بروز یافتهاند. برنامه ریزی و مدیریت شهرها در شکل سنتی و متداول خود نمیتواند پاسخگوی
پیچیدگیهای شکل گرفته در دوران معاصر باشد. برای شکل دادن و یکپارچه کردن موارد ناخواسته و
غیرقابل پیش بینی در شهرهای معاصر، نیازمند برنامه ریزی اولیه برای ایجاد شهرها و جوامع هوشمند هستیم
و شاکله چنین شهرهایی لازم است به نحوی ایجاد شده باشد تا محیطهایی برای بهبود مهارت های شناختی
ایجاد کند و امکان آموزش و ارائه طرحهای نو را فراهم کند. تسهیل این امر به کمک فراهم نمودن
فضاهای دیجیتال، سازمان بندی شده و مبتنی بر ساختار ممکن خواهد شد و تمام این موارد از طریق
آفرینش خلاقانه براساس تلفیق مهارتهای شناختی فردی با سیستم های اطلاعاتی امکان وقوع پیدا میکند.
در این پژوهش قصد آن را داریم تا با بررسی جنبه های هوشمند سازی شهرها و عوامل اثرگذار بر هوشمند
ساختن شهر به تبیین یک مدل اولیه و مفهومی سامان داده شده بپردازیم. از روش توصیفی برای پژوهش
کردن در عنوان پژوهش استفاده میکنیم و بر مبنای اطلاعات گرد آوری شده اسنادی و مباحث مطرح در
این زمینه به تدوین مطالب مربوط به حوزه پژوهشی خواهیم پرداخت. در ابتدای امر شهر هوشمند و ادبیات
موضوعی آن بیان شده و در گام دوم به سراغ مولفه های کلیدی شهر هوشمند خواهیم رفت تا بر پایه نگاه
اجمالی که به نظرات افراد صاحب نظر در این زمینه داریم، با چارچوب شناختی به دست آمده از عوامل
اثرگذار و بنیادی در هوشمند ساختن شهرها که شامل مردم، مولفه های نهادی و مولفههای زیر ساختی
میشود، به دسته بندی مطالب براساس مفهوم نوآوری، یکپارچگی و هوشمندسازی بپردازیم و به عنوان
پیش شرط های اساسی برای ایجاد جوامع هوشمند به ترسیم یک مدل برگرفته از عوامل اثرگذار و پیش
شرطها می پردازیم و در نهایت امر برای نتیجه گیری، نحوه هوشمندسازی شهرها بر مبنای عوامل اثرگذار
و مولفه های برآمده از مدل مفهومی تشریح می شوند
خلاصه ماشینی:
با توجه به ظرفیت سنجی به عمل آمده از جامعه شهری و اجزاء سازنده آن از قبیل سازمان ها، گروه ها، خانواده ها و فعالیت های جمعی شکل دهنده به آن ها به عنوان سرمایه اجتماعی، جزء کلیدی و با اهمیت هوش جمعی در بستر متناسب با خود به حساب می آید (Coe & Roy, 2001).
هفتم - از عوامل اثرگذار در هوشمند سازی شهرها و با توجه به طیف ایجاد شده در بررسی آن، از نظر هوشمندسازی شهری میتوان به بستر سازی لازم برای رسیدن به محیط های آموزشی خلاقانه و تولید دانش توسط مردم و نهادهای مردمی و امکان سرویس دهی دیجیتالی اشاره کرد.
نهم - مکانیسم های سازمانی و نهادی آن شامل موسسه های پژوهشی و توسعه ای، صندوق سرمایه گذاری و تامین مالی، انتقال فناوری و مراکز آموزشی و مشاوران میشود که ایجاد و کاربرد دانش از طریق فضاهای دیجیتال و ابزارهای آنلاین برای ارتباطات و مدیریت دانش را برای ارتقاء دادن میزان اثربخش فضاهای مجازی نوآورانه و امکان مدیریت مکانیسم های سرمایه اجتماعی و هوش جمعی توسط قابلیت ها، مهارتهای فردی و فرآیندهای پیچیده نوآوری در درون خوشه های شهری را موجب می شود تا تولید دانش و همکاریهای اجتماعی با هدف ایجاد بسترهای لازم جهت تولید فناوری، خلاقیت و ارتقای آموخته ها را شامل می شود.
یازدهم - با پیش فرض این که استفاده از هوش مصنوعی به ایجاد فرصت های جدیدی بای تلفیق یکپارچه هوش انسان و ماشین در مقیاس کلان منجر خواهد شد و با ارتقای ظرفیت خانواده ها، گروه ها، سازمان ها و جوامع برای هوشمندانه عمل کردن شهرها و جوامع منجر می شود، امکان توسعه شهرها و بهبود سبک زندگی مردم و ایجاد قوت و انسجام در جوامع شهری ممکن خواهد شد که این عامل خود باعث توسعه قابلیت های شناختی گرفته شده از هوش فردی می شود.