چکیده:
ملاصدرا به مثابه یک فیلسوف مسلمان هرچند در آثار فلسفی خود مسئله ای تحت عنوان انسان شناسی که ذیل آن مباحث مختلف انسان شناسی از جمله مبحث فطرت و سرشت انسان را مورد گفتگو قرار دهد، مطرح نکرده است، اما از آنجا که او افزون بر فیلسوف بودن مفسر قرآن و حدیث شناس نیز هست و به سخن مرحوم مظفر، در مقدمه مفصلی که بر اسفار نوشته است، ورود او در تفسیر قرآن و شرح حدیث هم ورود عقلانی و فیلسوفانه است، ذیل آیات مربوط به فطرت انسان و همینطور روایات مربوط به آن دیدگاه خود را در این خصوص و البته مبتنی بر مبانی حکمی و فلسفی خود تبیین نموده است. اما سوالاتی در اینجا مطرح میگردد که آیا دیدگاههای وی در این زمینه از سازگاری برخوردارند؟ همچنین آیا میتوان دیدگاه و نظریه واحدی را در موضوع فطرت به وی نسبت داد؟ در این مقال تلاش خواهیم نمود تا به این سوالات پاسخ دهیم.
خلاصه ماشینی:
com)"/> چکیده ملاصدرا به مثابه یک فیلسوف مسلمان هرچند در آثار فلسفی خود مسئله ای تحت عنوان انسان شناسی که ذیل آن مباحث مختلف انسان شناسی از جمله مبحث فطرت و سرشت انسان را مورد گفتگو قرار دهد، مطرح نکرده است، اما از آنجا که او افزون بر فیلسوف بودن مفسر قرآن و حدیث شناس نیز هست و به سخن مرحوم مظفر، در مقدمه مفصلی که بر اسفار نوشته است، ورود او در تفسیر قرآن و شرح حدیث هم ورود عقلانی و فیلسوفانه است، ذیل آیات مربوط به فطرت انسان و همینطور روایات مربوط به آن دیدگاه خود را در این خصوص و البته مبتنی بر مبانی حکمی و فلسفی خود تبیین نموده است.
واژگان کلیدی: فطرت، مبانی صدرایی، نظریه لوح سفید، ذات گروی نیک سرشت، ذات گروی بد سرشت مقدمه ملاصدرا، به عنوان یکی از مطرح ترین فیلسوفان مسلمان در چند سده اخیر، هرچند در آثار فلسفی خود مسئله ای را تحت عنوان انسان شناسی که ذیل آن مباحث مختلف این محور همچون فطرت و سرشت انسان را مورد بحث و گفتگو قرار دهد، مطرح ننموده است، اما از آنجا که تلاش او بر آن بوده که علاوه بر فلسفه در حوزههای دیگری همچون تفسیر قرآن و حدیث شناسی نیز ورود عقلانی داشته باشد، میتوان به اظهار نظرهای وی در این بخش ها مراجعه نمود تا از دیدگاههای وی در این خصوص آگاه شد.