چکیده:
شعر معاصر در کمتر از یک قرن، تغییر و تحولات فراوانی را تجربه کرد؛ تجربه¬ای که آن را از نوپایی به ثبات و پایداری رساند و اینک وقت آن رسیده که بدون حب و بغض، به ارزیابی و داوری آن پرداخت. باید گفت که نگاه تمجیدی و طرد و رد آن، دیگر از رواج افتاده و باید به صورت بی-طرفانه به شناخت و پژوهش آن پرداخت. سوال اصلی این پژوهش این است که مختصات بیانی و لغزشهای زبانی در شعر بهمنی ، چگونه منعکس شده است؟
محمدعلی بهمنی، از شاعران نوپرداز است که هم شعر نو و هم در قالب سنتی، بالاخص غزل نو فراوان دارد. واقعیت آن است که از منظر ملاحظات سلامت و اعتدال یا لغزش و خطای زبانی ، در شعر او، لغزشهای زبانی و دستوری، عروضی وفنی مشهود است. برخی از این خطاها، برگرفته از زبان عامیانه و محاوره و گفتاریست و برخی دیگر، ظاهرا در فقدان پشتوانه سنت فرهنگی و ادبیی است که شاعر، زیاد از آنها بهره نگرفته است. در توصیف شعر او نیز میتوان به وجود سادگی و صمیمت، تکرار، ساختارهای نحوی امروزی و ... نیز اشاره کرد. تا حدا امکان سعی شده در مقاله، از داوریهای جانبدارانه، خودداری شود و بیشتر به صورت توصیفی و با ذکر شاهد مثال و با استناد به منابع مختلف، ویژگیهای بیانی و زبانی و ضعف و خطاهای مربوط را در شعر بهمنی، طبقه بندی و ارائه شود.
خلاصه ماشینی:
com هم از تو هیچ در این رهگذر نمی خواهم (همان : ٢٢٩) ب) خطاهای مفهومی و مصداقی منظور از این لغزش ها، خطاهائیند که از نظر معنا و مفهوم در بستر فرهنگ و ادب ایران، منافات دارند مثلا شاعر روی زیبا را به ماهی تشبیه میکند : دختری به گونۀ پرنده و ماهی / برایت دیدهام ( همان : ص٧٠) و از اینکه سربداران، قهرمانان بی باک دینیند او خود را به آنها و بهشتی بودنشان مانند میکند(؟) من و تو سربداران بهشتیم ( همان : ٩٧) و یا این تعبیر ناساز : زخم آن چنان بزن که به رستم شغاد زد ( همان : ١٦١) و یا باز ساختی غلط از فعل : پسندیدت نیست حاشا کن خودت را ( همان : ٢١٣) و یا فهم و قبول این تعبیر، واقعا حوصله بر است هرچند ممکن است برخی برای این سه کلمه چندین جلد شرح بنویسند : از تمامم میگذری ( همان : ٧٦) و یا این عنوان شعر که مصرعی از شعر است و واقعا عجیب و غریب : رویایی بیرون آمده از خواب ( همان : ٧٤) و ضعف و گسست فکر و اندیشه را نیز میتوان در اینجا نیز دید: خواب دیدم چیکار کنم ؟ خواب و نمیشه که ندید و این تعبیر که بر خلاف فرهنگ امروزی، معنای خوبی ندارد: بـیــا دیـگـر مـجــالم نیســــت زین بیش قـنــاعــت کـن بــه بـرگ ســـبـز درویش ( همان : ٢١٣) ج) هنجار شکنیهای نامتعادل هر چند که کار شعر، شکستن نرم زبان است ( موسیقی شعر، شفیعی کدکنی : ٢٧٠) و غالب شاعران به اقتضای زمان و مکان خود، از این منظر برای خود سبک آفرینی کردهاند، ولی فقط معدود آفرینشگران ادبیند که با شگردهای مختلف ، خواننده خود را از چند و چون و جنس و سنخ پیشینیه پیام خود آگاه میکنند ( مقالات ادبی و زبان شناختی ، حق شناس ، ٢٣) بدعت در قوانین دستوری و عدول از قواعد رایج ، تنها کار نوابغ شعر و ادب است و معلوم نیست کسانی که چنین تغییراتی در ساختمان دستوری زبان میدهند از این زمره باشند » ( گفتارهایی درباره دستور زبان فارسی ، فرشیدورد: ص ٣٣٩) ؛ متاسفانه باید گفت دفتر شعر بهمنی از غلطهای فاحش هنجارشکنی پر است ، در خیلی از موارد شاعر، مصرع را با حرف ربط ، آن هم حرف ربط « و » تمام میکند و یا آغاز مصرع را نیز با چنین سیاقی شروع میکند : PDF created with pdfFactory trial version www.