چکیده:
معتزله معتقدند مرتکب گناه کبیره که بدون توبه از دنیا رفته است، به مجازات الهی گرفتار
می شود و امکان بخشایش او وجود ندارد. از نظر آن ها چنین شخصی هرچند مومن باشد، به دلیل
فاسق بودن، همچون کافر همیشه در عذاب می ماند. بنابراین اگر خداوند این شخص را مجازات
نکند، خلف وعید کرده و خلف وعید مستلزم دروغ گویی در گفتار است؛ حال آن که خداوند هرگز
دروغ نمی گوید، پس خلف وعید نمی کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیف و تحلیل محتوا درصدد
اثبات کذب نبودن خلف وعید از دیدگاه علم کلام و فقه است. متفکران شیعه بر مبنای برخی دلایل
عقلی و نقلی، نظریه معتزله را مورد خدشه قرار داده اند. از نظر این متفکران، خلف وعید کذب
نیست، زیرا مربوط به مرحله عمل است نه اراده جدی. هم چنین وعید از ابتدا مشروط بوده و تا
شرطش محقق نشود، قابل اجرا نیست؛ پس امکان بخشایش در صورت نبود شروط باقی است.
افزون بر آن، اگر خلف وعید کذب باشد هر کذبی ناشایست نیست؛ شاهد آن، جواز دروغ از جانب
شارع در مواردی بنا بر مصالحی است. انشاء انگاری وعد و وعید، راه کار دیگری در حل شبهه
تعارض کذب خلف وعید است. بر این اساس، وعد و وعید از سنخ جملات انشائی هستند که به
شکل خبر صادر می شوند. بنابراین اطلاق صدق و کذب بر آن ها حقیقی نبوده و از باب مجاز است.
خلاصه ماشینی:
دلایل معتزله بر کذب بودن خلف وعید</H2> پس از طرح دیدگاه معتزله در خصوص جواز عفو گناهکاران، این پرسش مطرح میشود که چنانچه خداوند به وعیدی که به بندگانش داده در قیامت عمل نکند، یعنی گنهکاری را مجازات نکند و ببخشاید، آیا این خلف وعید مستلزم کذب در گفتارش است؟ معتزلیان در توضیح وعدههای خیر و شری که خداوند به بندگانش داده معتقدند چنین وعدههایی حتما صورت میگیرد؛ به بیان دیگر، مدعای متکلمان معتزله آن است که وعدۀ پاداش به انسانهای فرمانبردار و وعید مجازات به گنهکاران از طرف خداوند حتمی است و سرپیچی از انجام آن امکان ندارد و جایز نیست (قاضی عبدالجبار، 1422ق: 85).
اما با این حال چون جواز خلف وعده ظاهرا ثابت نیست که اجماعی باشد، احتیاط در این است که اگر کسی به جد وعده داد، وفا کند و تخلف نکند، زیرا اگر آیۀ شریفه و بعضی روایات در مقام بیان باشد، نمیتوان آن را حمل بر کراهت کرد؛ چون میفرماید: (کبر مقتا عند الله( که بسیار شدید اللحن است، میتوان آن را حمل بر مبالغۀ در کراهت خلف وعده کرد (مدرسی طباطبایی، 1392: 175ـ181).
در توضیح روایت دوم میتوان گفت: از این روایت استفاده میشود که وعده دادن به کودکان اگر به آن وفا نشود ظاهرا کذب حقیقی نیست، ولی در روایت اطلاق کذب بر آن شده، زیرا در حکم کذب است؛ زیرا از جهت حرمت یا به دلیل اینکه وعده، مستلزم خبر دادن به وقوع فعل است در حکم کذب است؛ همچنانکه سایر انشائیات اینگونه است.