چکیده:
"دادگری وآزمندی" از جمله موضوعات مطرح درسبک فکری شاهنامه است که یکی از استوارترین ارکان بینش سیاسی فردوسی را تشکیل میدهد. فردوسی برای هر یک ازپادشاهان به فراخور عملکرد جلوههایی از داد وبیداد و خردورزی و آزمندی را درداستانهای باستانی و بخش اسطورهای و تاریخی شاهنامه برشمرده است.این عناصر پیوند اندامواری با نگرش سیاسی شاعر به حاکمان دارد. تصویرگری شاعر از "آز و داد" به شکلهای مختلف در ضمن داستان پادشاهان آمده است. ادب و سلوک رفتاری حاکمان در پهنه تاریخ و تجربه زیستی آنان در دو مفهوم "داد و آز " متبلور است. این رفتار در اسطورهها با انجام کارهای خارقالعاده همراه است. در این مقاله کوشش کردهایم به جلوههای مضمون و محتوای این مولفهها در حماسه فردوسی بپردازیم و میزان تاثیر آنها را در تفکر سیاسی فردوسی نشان دهیم .
Justice and greed" among the topics discussed intellectual style Ferdowsi's Shahnameh is one of the deepest forms the basis of political insight. Ferdowsi for each kings in proportion to the performance effects of their justice and injustice and wisdom and has listed ancient and historical and mythological epic. These elements has a harmonic connection with the political attitude of the rulers of the poet. Illustrations poet "greed and justice" come in several different ways the story of the kings. Literature and conduct their biological rulers in landscape history and experience in both concept "greed and justice" are crystalline. This behavior myths associated with doing extraordinary things.In this article we have to study the kind of content of these components in Ferdowsi's epic, Ferdowsi, and to show the effects of political thinking of Ferdowsi.
خلاصه ماشینی:
چگونگی انعکاس «دادگری و آزمندی» پادشاهان در شاهنامه و تحلیل سبکی آنها (ص ٢١-١) محمد طاهری ١، علی آسمند٢(نویسنده مسئول ) تاریخ دریافت مقاله : پاییز ١٣٩٤ تاریخ پذیرش قطعی مقاله : زمستان ١٣٩٤ چکیده : دادگری وآزمندی از جمله موضوعات مطرح درسبک فکری شاهنامه است که یکی از استوارترین ارکان بینش سیاسی فردوسی را تشکیل میدهد.
سپس کلیۀ فیش ها در دو دستۀ آز و داد بامظاهر مختلف آن به ترتیب منطقی تقسیم شده و با توجه به شاهنامه فردوسی تفکر سیاسی و اجتماعی او و بازتاب آن در این اثر مورد بررسی قرار گرفته است .
جلوه های آزمندی را فردوسی در داستان انوشیروان چنین بیان میکند: چنین گفت نوشیروان قباد که چون شاه را سر بپیچد ز داد کند چرخ منشور او را سیاه ستاره نخواند ورا نیز شاه ستم نامـــــۀ عزل شاهان بود چو درد دل بیگنــــاهان بود (شاهنامه ،ج ٧ ،فردوسی:١١٤) از نمونه شاهان آز خواه و بدکردار و ستمگر در شاهنامه در بخش پیشدادیان ، ضحاک ،سلم و تورو نوذر و در بخش کیانیان ، کیکاووس ،گشتاسب ،دارا، شاپورذوالاکتاف و در بخش تاریخی یزدگرد بزهکار و پیروز نیای نوشیروان ، هرمزد پسر انوشیروان ، خسرو پرویز و شاهان پسین تر شیرویه و فرآیین را میتوان نام برد.
نتیجه در بررسی سبک فکری شاهنامه در این مقاله اینگونه استنباط میشود که اندیشۀ فردوسی همانند غالب اندیشه های سیاسی کلاسیک اصلاحی است .