چکیده:
هدف این مقاله پاسخ به این سؤال است که یک بازار چگونه به وجود میآید. این موضوع از خلال بررسی نحوۀ پیدایش، شبکۀ روابط، کنشگران و هنجارهای کار در بازار مرزی بانه در استان کردستان، مورد تحلیل قرار گرفته است. برای رسیدن این منظور روش کیفی و تکنیکهای مصاحبه، مشاهده و بررسی اسنادی برای گردآوری دادهها استفاده گردید. چهارچوب مفهومی و نظری مطالعه حاصل نظریات کارل پولانی، مارک گرانووتر و ریچارد سوئدبرگ در حوزۀ «جامعهشناسی اقتصادی جدید» است. نتایج بهدستآمده نشان میدهند که شکلگیری بازار امری اتفاقی، طبیعی یا منبعث از فرایندهای خودتنظیمگری نیست بلکه نوعی «تأسیسِ» سیاسی، حقوقی و مبتنی بر مناسبات جاری میان کنشگران و ریشههای اجتماعی و فرهنگی آنان است. ضرورتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقۀ موردبررسی، دولت را واداشته است با سیاستگذاریهای اقتصادی، موجبات پیدایش شبکهای از روابط، کنشگران و هنجارهای کار در اشکال پایدار تحت عنوان «بازار مرزی» فراهم آید. بهعلاوه، یافتهها نشان میدهند در گذر زمان الگوی دادوستد مرزی، میزان سازمانیافتگی مناسبات اقتصادی، تعداد و ماهیت نیروهای درون و بیرون بازار و مناسبات آنان با یکدیگر تغییرات قابلتوجهی داشته است.
The purpose of this paper is to answer the question of how a market will be created. This issue has been analyzed through the study of the emergence of the network of relationships, activists and work norms in the Baneh border market in Kurdistan province. For this purpose, qualitative method and interview and observation techniques, and documentary analysis were used to collect data. The conceptual and theoretical framework is the result of Karl Polanyi, Mark Granovetter, and Richard Swedberg''s views on "New Economic Sociology". The results show that the formation of the market is not accidental, natural or result of self-regulatory processes, but rather a political, legal, and institutional foundation, based on the current relationships between actors and their social and cultural roots. The social, economic, and political imperatives of the region under study have led the government, through economic policies, to create a network of relationships, actors and norms of work in sustained forms, called the "border market". In addition, the findings show that over time, the pattern of trade, the organization of economic relations, the number and nature of forces inside and outside the market and their relationships with each other have changed significantly.
خلاصه ماشینی:
ضرورت های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی منطقۀ موردبررسی ، دولت را واداشته است با سیاست گذاری های اقتصادی ، موجبات پیدایش شبکه ای از روابط ، کنشگران و هنجارهای کار در اشکال پایدار تحت عنوان «بازار مرزی » فراهم آید.
اما در دو دهۀ اخیر، مناسبات اقتصادی با کردستان عراق ، به واسطۀ تحولات داخلی و منطقه ای و رونق تجارت مرزی ، از شدت و اهمیت ویژه ای برخوردار شده است و با ایجاد بازار بانه ، علاوه بر تبدیل آن به یکی از پرترددترین بازارهای مرزی کشور، تغییرات قابل توجهی را در ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به وجود آورده است .
(169 :1390 در حالی که رهیافت غالب در جامعه شناسی اقتصادی بر اهمیت روابط اجتماعی -آن طور 5 که گرانووتر بیان می کند- برای فهم بهتر اقتصاد تمرکز کرده است ، استدلال ریچارد سویدبرگ این است که ضمن حفظ اهمیت این مطلب ، بحث منفعت را نیز باید به طور برابر وارد تحلیل کرد و به آن اهمیت داد.
5 Richard Swedberg از نقش منافع غفلت ورزد، با خطر جزئی پردازی و کوچک شدن روبه روست و همین مسأله بر بررسی روابط اجتماعی که مهم ترین مسألۀ جامعه شناسی اقتصادی است ، تأثیر می گذارد و نیز نتایج به دست آمده دربارۀ کنش اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهد (اسملسر و سویدبرگ ؛ ٢٠٠٥، ١٠٤).