چکیده:
کرامات اولیا یکی از مهمترین مسائل مورد بحث در مجادلات دینی- کلامی متکلمان و اندیشمندان مسلمان از قرون نخستین اسلامی تا کنون بوده است. کرامت، در مفهوم عام و وسیع کلمه به معنای امکان وقوع خوارق عادات به دست غیر نبی (ولیّ صاحب ولایت) است. از این منظر کرامت و معجزه (خرق عادت به دست نبی) در خارقالعاده بودن مشترکاند، اما از نظر فاعل متمایزند؛ فاعلِ یکی ولی و فاعل دیگری نبی است. اما آنچه درباره مفهوم کرامت، بیش از هرچیز دیگر، محل مناقشه بوده امکان وقوعی و وقوع خوارق عادات به دست شخصی غیر از نبی است. عموم ملل و نحل و مذاهب و فرق اسلامی چنین امکانی را تأیید و حتی گروهی نظیر متصوفه بر آن تأکید ورزیدهاند. اما در این میان یک استثنای بزرگ وجود دارد: معتزله. به باور معتزلیان ازآنجاکه کرامات تفاوت ماهوی با معجزات ندارند، میتوانند نافی دلالت معجزات باشند، که به باور متکلمان دلیل تصدیق نبوت انبیایند. تحقیق پیش رو با تکیه بر تحلیل چند منبع متقدمِ مکتب معتزله به دنبال یافتن چرایی این موضع آنان در دو بخش «امکان وقوعی» و «وقوع کرامات» است. بر بنیاد یافتههای پژوهش، ردّ و انکار امکان و وقوع کرامات از سوی معتزله، بیش از هر چیز ریشه در مبانی فکری و معرفتی آنان دارد؛ درواقع اندیشه آنان بر بنیادهایی استوار است که در چارچوب آنها نمیتوان بهآسانی به امکان وقوع کرامات اولیا باور پیدا کرد.
خلاصه ماشینی:
گذشته از عموم متصوفه که بر امکان و حتي لزوم وقوع کرامات از سوي مشايخ صوفي، براي تأييد و تصديق احوالاتشان، تأکيد ورزيدهاند، اشاعره، اهل حديث ، اماميه ، و حتي برخي از فيلسوفان و مورخان خردگرا نيز بياني تأييدآميز نسبت به کرامات اوليا داشته اند؛ اما در ميان پيروان دين اسلام، معتزله تنها گروهياند که نه تنها وقوع بلکه حتي امکان وقوع خوارق عادات، با هر عنوان و ماهيتي به دست شخصي غير از نبي و پيامبر خدا را، مط لقا منکر شدهاند.
در اين جا »خرق عادت« تبديل به مهم ترين موضوع در بحث از مفهوم کرامت شده است ؛ از آن رو که تأييد و رد کرامات اوليا به ميزان زيادي منوط و مربوط است به اثبات امکان وقوع خوارق عادات به دست غير نبي.
24 فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد ديگران هم بکنند آنچه مسيحا ميکرد در تاريخ انديشه اسلامي، فقط صوفيه نبودند که بر امکان و حتي لزوم وقوع کرامات اوليا اصرار ورزيدهاند، بلکه قريب به اتفاق متکلمان اشعري نيز با اين استدلال که خرق عادت اختصاص به نبي ندارد٢٥ بدان باور داشته اند.
با وجود اين ، متکلمان اشعري نيز نظ ير صوفيه نتوانسته اند بدون توضيح رابط ه کرامت و معجزه، آن را تأييد و تصديق نمايند؛ براي نمونه امام فخر رازي سه تفاوت بين معجزه و کرامت قائل است : ١.
سه استدلال زير را نيز معتزله در رد و انکار امکان وقوع کرامات اوليا بيان نمودهاند: نخست لازم نبودن کرامت براي ولي است .