چکیده:
امروزه مطالعات زبانشناسی شناختی به این مهم دست یافته است که بشر بدون استعارة مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. با کمکگرفتن از استعارة مفهومی افزونبر راهیابی به ذهن اهل زبان، با افکار آنان نیز بیشتر میتوان آشنا شد. باتوجهبه شیوة تفکر بشر میتوان دریافت انسان برای بیان امور معنوی و ماورای فیزیک، به امور مادی و برخی مصداقها نیازمند است تا بتواند به آنها اشاره کند. ادبیات فارسی که در دورهای گزارشگر حالات عرفانی عارفان بزرگ بوده است. در بسیاری از موارد، برای مفهومی کردن این حالات از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این حوزهها، خرابات و میکده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به خرابات تشبیه شده است. گویا خرابات و میکده ادامة سنتی آیینی به نام نوشیدن هوم (شیرة سکرآور در مزدیسنا و پیش از آن) است که در شعر فارسی در دورة اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شد و مضامین عرفانی ماندگاری را نمایان کرد؛ بهگونهایکه بدون استعارة مفهومیِ «عرفان، خرابات است»، درک مفاهیم ماورایی در عرفان آسان نخواهد بود. تلاش نگارندگان در این پژوهش بر آن است تا با استفاده از واژهها و اصطلاحات حوزة خرابات نشان دهند استعارة نامبرده چگونه شکل گرفته است. شواهد شعری در این پژوهش از دیوان حافظ است. نتایج نشان میدهد با حذف این استعاره از شعر فارسی (بهویژه در شعر سبک عراقی)، متون عرفانی بسیار بیمایه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
گویا خرابات و میکده ادامة سنتی آیینی به نام نوشیدن هوم (شیرة سکرآور در مزدیسنا و پیش از آن) است که در شعر فارسی در دورة اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شد و مضامین عرفانی ماندگاری را نمایان کرد؛ بهگونهایکه بدون استعارة مفهومی «عرفان، خرابات است»، درک مفاهیم ماورایی در عرفان آسان نخواهد بود.
گویا زبانشناسان غربی مانند لیکاف و جانسون و شارحان این نظریهها با دیدگاههای دانشمندان مسلمان و ایرانی، مانند عبدالقاهر جرجانی و تفتازانی و همچنین با سیر تاریخ و نظریههای بلاغی کمتر آشنایی دارند؛ زیرا شیوة داوری آنان دربارۀ استعارة سنتی و نیز نگاه پیشینیان به استعارة سنتی به گونهای دیگر است؛ برای مثال جورج لیکاف معتقد است: «در نظریههای کلاسیک زبان، استعاره، موضوعی زبانی تلقی میشود، نه موضوعی مربوط به اندیشه» (لیکاف، 1383: 96).
این دغدغه گاهی به پاسخگویی پرسشهایی جهانشمول انجامیده و گاهی به پرسشهای استعارههای محلی و بومی پاسخ داده است؛ برای مثال برخی در همة جهان، بهبودی و پیشرفت را با استفاده از مکان نشان میدهند و برخی نیز مفاهیمی مانند عرفان و طریقت را با حوزة عینی یا ملموس خرابات یا میخانه، به ذهن نزدیک میکنند.
4ـ7 انواع باده برپایة زمان بادهخواری از دیوان حافظ و متون دیگر ادبی چنین برمیآید که واژههای خاصی برای بیان زمانهای بادهخواری در زبان فارسی وجود دارد که در ادامه ذکر میشود.
آنچه در ادامه بیان میشود، فرضیهای برای شکلگیری این استعاره در زبان فارسی و بهویژه در ادبیات عرفانی است.