چکیده:
منظومه ی هفت پیکر به لحاظ ساختار داستانی و قصه گویی های پی در پی که در متن روایت اصلی رخ می دهند، روند ویژه ای را در شخصیت پردازی و حادثه آفرینی طی می کند. داستان های تو در تو بیش از آن که در پی رسیدن به آخرین حادثه یا آخرین گام در شکل گیری داستان باشند، مسیر پنهان شخصیت اصلی این داستان، یعنی بهرام را شکل می دهند. گویا همه ی آن چه روایت اصلی را می سازد، تنها برای تغییر، تکامل، آرامش بخشی و به نهایت رسیدن بهرام است؛ از این رو می توان این منظومه را با رویکرد نقد روانشناختی مبتنی بر قصه درمانی تحلیل کرد. در این پژوهش ، متن داستان به شیوه ی استقرایی مورد بررسی قرار گرفت. آن چه مسلم است تک تک راویان درون متن با قصه گویی، بهرام را در مسیر پشت سر گذاشتن دردها، رسیدن به آرزوها و حتی پیشگیری از خطاهای رفتاری یاری می رسانند. قصه گویی ها در تنه ی روایت اصلی نه برای پیشبرد حادثه و نه در راستای شخصیت پردازی است ؛ بلکه قصه ها به طور مستقیم با لایه های درونی و بیرونی شخصیت بهرام در ارتباط اند.
خلاصه ماشینی:
داستانهای تودرتو بیش از آنکه در پی رسیدن به آخرین حادثه یا آخرین گام در شکلگیری داستان باشند، مسیر پنهان شخصیت اصلی این داستان، یعنی بهرام را شکل میدهند؛ گویا همهی آنچه روایت اصلی را میسازد، تنها برای تغییر، تکامل، آرامشبخشی و به نهایت رسیدن بهرام است؛ از این رو میتوان این منظومه را با رویکرد نقد روانشناختی مبتنی بر قصهدرمانی تحلیل کرد.
از آنجا که بیشترین روابط و گفتوگوهای درون متن بر محور قصهگویی است و قصهها هدفمند و در جهت گرهگشایی از ذهن و دل بهرام (شخصیت اصلی داستان) بیان میشوند، میتوان سیر روایت و ساختار قصهپردازیهای درون متن هفتپیکر را با رویکرد قصهدرمانی تحلیل کرد.
افسانهها و قصههای کهن به دلیل ارتباط با ذهن تاریخی مردم در طول زمان بیش از هر بیان هنری دیگر، قابلیت تحلیل روانکاوانه دارند؛ بدین سبب که قصه، آفریدهی ناخودآگاه جمعی است و گویا نویسنده آنچه را که از طریق سنت ادبیات شفاهی دریافته، بیان میکند و از این زاویه، او خود نیز مخاطب قصه محسوب میشود.
نظامی در بیان فرجام کار بهرام به این امر اشاره میکند که دگرگونی بهرام، ناشی از زندگی در دنیای قصه و شنیدن داستانهای هفت راوی است: گنبـــد مغز شاه جوش گرفت کز فسون و فسانه گوش گرفت هفتگنبد بر آسمان بگذاشـت او ره گنبـــدی دگــر برداشت (همان: 731) 4.
ساختار قصهگوییهای درون داستان اصلی به گونهای است که بهرام و مخاطب بیرون از قصه را با خود همراه میکند و راه گذر از تاریکی تا رسیدن به نور و حقیقت را نشان میدهد.