چکیده:
عدالت مفهومی آرمانی است که یکی از غایات علم سیاست بهشمار میرود. خارج ساختن این مفهوم از حالت ذهنی و تحقق آن در واقعیت عینی، اجتماعی و سیاسی، نیازمند روش است. امام علی(ع) در نامههایش به یاران و کارگزاران خود، شیوههای اجرایی و عملی رسیدن به عدالت را ترسیم میکند. در این پژوهش با مطالعه موردی نهج البلاغه، با استفاده از تحلیل محتوای آثار با روش پدیدارشناسی به نقد و ارزیابی اندیشه آن بزرگوار در مورد عدالت میپردازیم. چارچوب نظری بهکار گرفته شده در این پژوهش، تکنیکهای قدرت برگرفته از آثار مارتین هایدگر، میشل فوکو و جورجو آگامبن میباشد، که در مورد اخلاق جایگاهی اندرزنامهنویسی اسلامی بهکار گرفته شده است. بر این اساس، چهار اصل راهبردی مستخرج از متن نهج البلاغه بررسی میشوند که عبارتند از: 1- اصل شایستهسالاری؛ 2- اصل انصاف؛ 3- اصل استحقاق و نفی تبعیض؛ 4- اصل اعتدال و میانهروی.
خلاصه ماشینی:
قصد نویسندگان در این مقاله آن است که نشان دهند در مرام نامه اندیشه سیاسی شیعیان ، یعنی نهج البلاغه ، تکنیکی ترین گزاره ها در باب سامان دهی قدرت و حکومت مندی ابراز شده است .
اما باید توجه داشت که از عدالت در علوم اجتماعی و به خصوص فلسفه سیاسی تعریف های متفاوتی به عنوان مفهوم مرکزی وجود دارد؛ تعاریفی همچون تعادل ، میانه روی ، برابری ، انصاف و استحقاق که همگی نشان از آن می دهد که عدالت صفتی است که معنای واحد ندارد.
بر همین اساس ، چارچوب تئوریک این پژوهش روش های قدرت برگرفته از آثار مارتین هایدگر، میشل فوکو (فوکو، ١٣٨٩ج : ٥٧) و جورجو آگامبن (آگامبن ، ١٣٩٠: ٨٠) می باشد، که در مورد اخلاق جایگاهی اندرزنامه نویسی اسلامی به کار گرفته شده است .
برای ایجاد عدالت نیز اندیشمندان علم سیاست در چند قرن گذشته قواعد و اصول مختلفی را طراحی و اجرا کرده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود: ١- «عدالت به مثابه استحقاق »: در این دیدگاه که بر مبنای اندیشه نوزیک شکل یافته ، عدالت در کنار آزادی شکل و اهمیت پیدا می کند و هیچ ربطی به فقر، نابرابری دستمزدها یا سایر نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و نیز نحوه توزیع ثروت ندارد.
این پژوهش قصد دارد با استفاده از چارچوب گرفته شده از میشل فوکو (فوکو، ١٣٨٩ب : ١٠-١٤) به روش های مندرج در اندرزنامه های امام علی (ع ) به کارگزاران حکومتی و مخاطبان خود، که برای اجرای عدالت پیشنهاد می دهد، بپردازد.