چکیده:
یکی از چالشهای پیش روی مترجمان رمان، بازآفرینی نشانههای گویش در گفتار شخصیتهاست. گفتار آمیخته به گویش، اطلاعات مهمی راجع به هویت، پیشینه فرهنگی و جایگاه اجتماعی شخصیتها فراهم میآورد و از این رو، بیتوجهی مترجم در انتقال آن، خواننده متن مقصد را از درک صحیح چارچوب گفتمانی متن اصلی محروم میسازد. بهطور کلی، بازآفرینی گویشآمیختگی گفتار شخصیتها به کمک دو راهکار استاندارد/سادهسازی و جبران انجام میگیرد. استفاده از راهکار جبران، منجر به بازتولید بخشی از گفتار گویشآمیخته میشود، در حالی که استفاده از راهکار استاندارد/سادهسازی، در بیشتر موارد، گونه گویشی را به گونه نوشتاری تقلیل میدهد. مقاله حاضر به تبیین کارکرد راهکارهای مذکور، در انتقال نشانههای گویش انگلیسی ایرلندی در دو ترجمه رمان چهره مرد هنرمند در جوانی میپردازد. طبق نتایج بهدست آمده از این پژوهش، در سطح واژگانی، مترجمان از هر دو راهکار برای انتقال گفتار گویشآمیخته بهره گرفتهاند، با این تفاوت که مترجم دوم (منوچهر بدیعی) در مقایسه با مترجم اول(پرویز داریوش) از راهکارهای جبرانی متنوعتری جهت انتقال نشانههای گویشآمیختگی استفاده کرده است. در سطح دستور زبان، هر دو مترجم، در اغلب موارد بر راهکار استاندارد/سادهسازی متمرکز شدهاند و از انتقال ویژگیهای دستوری انگلیسی ایرلندی چشمپوشی کردهاند.
خلاصه ماشینی:
طبـق نتـایج بـه دسـت آمـده از ایـن پـژوهش ، در سـطح واژگانی، مترجمـان از هـر دو راهکـار بـرای انتقـال گفتـار گویش آمیختـه بهـره گرفته انـد، بــا ایــن تفــاوت کــه متــرجم دوم (منــوچهر بــدیعی) در مقایســه بــا متــرجم اول (پرویــز داریـوش ) از راهکارهــای جبرانـی متنــوع تری جهـت انتقـال نشـانه های گـویش آمیختگی اســتفاده کــرده اســت .
٥. داده های پژوهش از رمــان چهــرة مــرد هنرمنــد در جــوانی چنــدین ترجمــه در دســت اســت کــه در ایــن مقالــه دو ترجمــۀ پرویــز داریــوش (١٣٧٥) و منــوچهر بــدیعی (١٣٩٢) بــه منظــور تبیــین راهکارهــای بازتولیــد گــویش انگلیســی ایرلنــدی شخصــیت ها در زبــان فارســی بررســی شده اند.
مقایســۀ ٢٢ جملــۀ دربردارنــدة نشــانه های دســتور زبــان انگلیســی ایرلنــدی بــا ترجمــه های داریــوش و بــدیعی نشــان میدهــد کــه در غالــب مــوارد هــر دو متــرجم از استاندارد/ساده سـازی اسـتفاده کرده انـد و جـز در مـوارد معـدودی (حـداکثر چهـار جملـه ) تمــایلی بــه جبــران گــویش آمیختگی دســتوری نداشــته اند.
همچنـین ، راهکـار جبـران ، آن جـا کـه تنهـا بـه اســتفاده از امکانــات صــوری زبــان محــاوره ای محــدود شــده ، تــا انــدازه ای کــارکرد گــویش آمیختگی را تقلیــل داده اســت ؛ بــه عنوانمثال ، تبــدیل نشــانه های گــویش بــه نشـانه های زبـان محـاوره ای ، ممکـن اسـت خواننـده را از درک درسـت دلایـل اختلافـات و تنش هــای هــویتی شخصــیت ها محــروم ســازد و او را بــه ســمت و ســویی ســوق دهــد کــه ایــن تنش هــا را تنهــا در ســطح تفاوت هــای اجتمــاعی و طبقــاتی تفســیر نمایــد.