چکیده:
دغدغه بسیاری از تحقیقات روستایی در حال حاضر معطوف به فهم این موضوع است که اساسا چه ساختارهایی به طورکلی بر جامعه روستایی و بخصوص گردشگری مرتبط با آن حاکم می باشد. آنچه که مشهود است برخی دل نگرانی های اقتصادی نسبت به سنتی بودن (ناکارایی) جامعه روستایی دارند و برخی دیگر کیفیت کنونی روستاها را با یک دیدگاه آرمان گرایانه اساس هویت ملت (موزه طبیعی و فرهنگی) دانسته و خواستار حفظ و پایداری شوونات آن هستند. بهرحال، در شناسایی قدرت های شکل دهی به اقتصاد(گردشگری) روستایی نباید به توسعه دهندگان و حفظ کنندگان اکتفا کرد، بلکه ضرورت دارد بحث را به سمت گفتمان سوق داد: یعنی به تصویر کشیدن چگونگی نقش گفتمان ها در برخورد با روستابودگی و فعالیت های گردشگری مرتبط با آن. مقاله حاضر نحوه گسترش گردشگری در سکونتگاههای روستایی را مرتبط با گفتمان «نوسازی» می داند و با تاسی از آن پیگیر گسست/پیوند سیاست گذاری های متولیان توسعه و ساکنین محلی (روابط دولت و مردم) در سطح اقتصاد روستایی خواهیم بود. در ادامه به این ضرورت می-رسیم که روستابودگی در کشور بواسطه یک گفتمان «جایگزین» از نوسازی معنی پیدا کرده و در برخورد با سیاست های ارائه شده تقاضای استقلال محلی و منطقه ای دارد. در نهایت، نیروهای شکل دهنده به روستا در یک موضع یک سویه و غیر واقع بینانه انتظار پس دادن نتایجی از این جامعه روستایی دارند (رشد و عملکرد بالای اقتصادی) که از توان شرایط کنونی جوامع محلی(امکانات و زیرساخت ها) خارج است و با رویکرد محض به گردشگری روستایی به دنبال طرح های جاه طلبانه ای هستند که همواره کمترین مشارکت های محلی را می طلبد (گسست حلقه های تصمیم گیری و ساکنین محلی).
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب ملاحظه می شود علیرغم اینکه مدیریت سیاسی به طرحهای عظیم ، یکپارچه و مدرن جهت تحقق اهداف اقتصادی کلان کشور دلبسته برای دستیابی به این مهم نمی تواند از جوامع خرد محلی نیز چشم پوشی کند (ضمن اینکه ، طرحهای مذکور نتایج مناسبی با خود به همراه نیاوردهاند).
نوسازی ایرانی ، گردشگری روستایی و تقابل ذینفعان ملی و محلی با وجود ثبت تلاشهایی جهت تغییر که ذکر آن رفت می توان ادعا کرد که روستابودگی در ایران منحل نشده و تولید روستایی بمانند کشورهای غربی وابسته به روستا مظهر چشم انداز طبیعی و مناظر زیبا نیست (روستا به همان رسم قدیم محلی برای تولید و خلق ارزش اقتصادی است ).
آنچه که مشهود است بهرهبرداری از منابع روستایی جدا از فرهنگ محلی نیست و شرایط این گونه ایجاب می کند که خلق ارزش اقتصادی از منابع روستایی بواسطه ساکنین محلی و دانش بومی آنها صورت گیرد (بدست خود مردم و بواسطه داشته های محلی که نشان از استقلال آنها دارد).
این گفتمان که به پیدایش دولت مدرن متمرکز انجامید مبانی رشد اقتصادی همراه با تمرکزگرایی را وارد دستگاه برنامه ریزی نوظهور در برخورد با منابع و ظرفیت های موجود در کشور بویژه نواحی روستایی نمود که در حال حاضر نیز الگوی مسلط مدیریت توسعه روستایی است و متاسفانه ادامه دارد.
Briedenhann, & Wickens (2004), Tourism routes as a tool for the economic development of rural areas—vibrant hope or impossible dream?