چکیده:
در این پژوهش، سه الگو در خصوص اشتغال زنان در جامعه بررسی شد و ادله ای در توجیه یا رد آنان ارائه شد. این سه الگو عبارتند از الگوی خانه نشینی زن که نقشی منفعلانه برای زن در نظر گرفته، الگوی خانه گریزی زن که مبتنی بر غفلت زن از الویت اصلی اش یعنی خانواده و اهتمام حداکثری به شغل خود است، و نهایتا الگوی سوم که نه معایب الگوی اول را دارد و نه معایب الگوی دوم. و این الگو مبتنی بر خانواده گرایی زن به عنوان الویت اصلی او همراه با حضور فعالش در اجتماع و تصدی مناصب شغلی متناسب با روحیات و فطرت اوست به نحوی که الویت اصلی او کم رنگ نشود و از طرفی نقش او در جامعه به عنوان یک انسان و یک زن مسلمان در مدیریت روابط اجتماعی حفظ شود.
خلاصه ماشینی:
و این الگو مبتنی بر خانواده گرایی زن به عنوان الویت اصلی او همراه با حضور فعالش در اجتماع و تصدی مناصب شغلی متناسب با روحیات و فطرت اوست به نحوی که الویت اصلی او کم رنگ نشود و از طرفی نقش او در جامعه به عنوان یک انسان و یک زن مسلمان در مدیریت روابط اجتماعی حفظ شود.
دین اسلام به عنوان دینی جامع و کامل که دربردارنده دستورات اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی در تمام ابعاد زندگی بشر می باشد نه با رویکرد اول یعنی خانه نشینی مطلق زن موافق است و نه با رویکرد دوم یعنی خانواده گریزی او.
در این نوشتار برآنیم با معرفی هر یک از الگوهای فوق و ذکر نقاط قوت و نقاط ضعف آنها، به تببین رویکرد اسلام در زمینه اشتغال زنان بپردازیم و از رهگذر مدیریت ارتباطات اجتماعی، نشان دهیم چگونه یک زن مسلمان می تواند ارتباطات اجتماعی خود را در قالب شغل خود در جامعه مدیریت کند بدون اینکه به نقش جنسیتی اش و حضورش در خانه آسیب برسد و از طرفی نقش انسانی او به عنوان یکی از اعضای موثر در اعتلای جامعه حفظ گردد.
روشن است که الگوی دوم اشتغال زن به این معنا دارای پیامدهای منفی از جمله استضعاف فکری زنان، تضییع استعدادهای آنان، مردانه شدن اداره امور زنان، دین گریزی زنان، سوء معاشرت و عسر و حرج زنان، و آسیب های خانه نشینی در جامعه مدرن از قبیل نفوذ رسانه ها در خانواده می باشد.