چکیده:
در قرن بیستم، جنبش فمینیستی به دنبال شناسایی راههایی بود که از طریق آن،
الاهیات سنتی، زنان را سرکوب میکرد و حامی ظلم و ستمی بود که بر آنها میرشت.
اکنون الاهیات فمینیستی،علاوه بر انتفاد از بتپرستیهایی که در کلیساها و
آکادمیهای الاهیاتی گسترش یافته، منتقد پرستش خدایی است که حامی ایدئولوژی
مردسالارانه است. لذ میکوشد از مفهوم زن ساختارشکنی کند و کثرت تجربه زنان را
موضوع اجتنابناپذیر آندیشه الاهیاتی گرداند. نویسنده این مقالهء پاسخگویی به کشف
دوگانگیهای جنسیتی مانند ارتباط زنانگی با بدن را در مقابل مردانگی که با ذهن و
زن و جنسیت، متون الاهیاتی را بیانگر تمرکز بر تفاوتهای جسمانی و موقعیت
فرودست زنان میداند و مردبودن عیسی را عامل اصلی رد مسیحیت از سوی
پسامسیحیانی میداند که بر مردبودن خدا نیز خرده میگیرند. وی ضمن نقد دیدگاه
برخی متفکران فمینیست و تحلیل انتقادی آنها از روش و سبک الاهیات نشان میدهد
چگونه هر متفکری با جامعه گستردهتر گذشته و حال در گفتوگو است.
خلاصه ماشینی:
الاهیات فمینیستی، ظهور یافته و از نظر زنان مختلف بسیاری همچون اعلانی کـه در آن «بشارت های» انجیل مسیحی حامل خبرهای خوبی هم برای زنان و هم مردان است ، تداوم پیدا کرده است ؛ و وعده رهایی از گنـاه نیـز بـه گنـاه سـاختاری تبعـیض جنسـی (sexism)، آن گونه که اندیشه و عمل فمینیستی شناسایی کرده و به نقد کشیده ، اشاره دارد.
اندیشه درباره تفاوت الاهیات فمینیستی هم راستا با بسیاری از جنبش های توصیف شده در این بخش راجع بـه «توصیف مفصل الاهیات »، آگاهانه ، به متألهان ، معانی ضمنی سیاسی و اخلاقـی آنچـه را میگویند و نیز کسانی که آن را میگویند و اینکـه چگونـه گفتـه شـده اسـت یـادآوری میکند.
این انتقاد از گرایش های خاص درون الاهیات فمینیستی اولیه این تذکر را به همـراه دارد که کار الاهیات ، سیاسی است ، نه صرفا بـه سـبب اینکـه محتـوای متـون الاهیـاتی میتوانند برای حمایت یا سرنگونی نظام سیاسی استفاده شوند بلکه مهم تر از آن به ایـن دلیل که شیوه هایی که طبق آن گفتمان الاهیاتی مجـاز شـمرده شـده و دسترسـی بـه آن پذیرفته یا رد شده ، در ساختارهای قدرت لانه میکند.
در این بافت ، معنای الاهیات مسیحی معطوف به بدن کـه بـر جسـم عیسـی تمرکـز کرده ، چیست ؟ گریزناپذیری این «بدن مردانه » برای اندیشه مسیحی، که به طـور خـاص در بافت روش هایی دیده میشود که در آن مردانگی بدن مسیح ، در بحث هایی راجع بـه کشیشی زنان و خدمت آنها در کلیسا استفاده شده ، عامل اصلی رد مسـیحیت از جانـب بسیاری از کسانی بود که خودشان را فمینیست های «پسامسیحی» میخوانند.