چکیده:
هدف:هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه ابعاد سبکهای فرزندپروری و سبکهای مقابلهای بود. ازآنجاکه هوش بهعنوان یکی از مولفههای شناختی میتواند استفاده از سبکهای مختلف را توجیه کند، به تفاوت این رابطه در نوجوانان دختر تیزهوش و عادی نیز پرداخته شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و طرح پژوهشی از نوع پسرویدادی بود. جامعه پژوهش شامل دختران (14– 19 سال) شهر تهران بود. با روش نمونهگیریخوشهای تعداد 137 نفر از بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامههای سبکهای فرزندپروری ادراکشده و سبکهای مقابلهای پاسخ گفتند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی، رگرسیون گامبهگام و آزمون Z استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد در کل نمونه، سبک مقابلهای اجتناب- گریز با بعد محبت از سبکهای فرزندپروری رابطه منفی دارد. در دانش آموزان تیزهوش بعد کنترل از سبکهای فرزندپروری ادراک شده بهصورت معکوس پیشبینی کنندهی سبک مقابلهای اجتناب – گریز است و در دانش آموزان عادی همین بعد توانست بهطور معکوس استفاده از سبک مقابلهای طلب حمایت اجتماعی را پیشبینی کند. بهعلاوه در دانشآموزان تیزهوش، بعد محبت رابطه مستقیمی با سبک مقابله طلب حمایت اجتماعی داشت که آزمون Z نشان داد این رابطه در دو گروه عادی و تیزهوش تفاوت معناداری دارد. نتیجهگیری: این نتایج حاکی از تاثیرسبکهایفرزندپروری در سبکهای مقابلهای فرزندان بودند. این تاثیر میتواند با توجه به ویژگیهای فرزندان مثل توانایی شناختی متفاوت باشد.